2. شادمانگی به عنوان هدف غایی
یعرفانهای نوظهور همگی در بستر مدرنیته رشد کرده و بر پایه پذیرش مبانی آن استوار شده اند. یکی از ویژگی های مدرنیته پذیرش سکولاریسم و اینجایی و این عالم گرایی در همه ابعاد زندگی است. لذا غایت عالی و هدف نهایی بسیاری از عرفانهای نوظهور امری دنیوی و مادی است. «شادی و آرامش و امید به زندگی این جهانی» را می توان به عنوان عالی ترین هدف این نوع عرفانها دانست.
مکتب دالایی لامای چهاردهم رهبر جدایی طلبان تبت هدف نهایی زندگی را خوشی و نشاط و آرامش می داند و مدعی است دستیابی به چنین هدفی ربطی به باورهای دینی افراد ندارد. یک فرد ممکن است معتقد به دین باشد اما به هدف نهایی زندگی دست نیابد. در مقابل ممکن است یک شخص بریده از دین و بی اعتقاد نسبت به دین و خدا و معاد به چنین هدفی دست یابد. وی میگوید:
من بر این باور هستم که هدف اصلی زندگی جستجوی خوشبختی است. این امری بدیهی است. اینکه معتقد به دین باشیم یا نباشیم و اینکه پیرو کدام مذهب هستیم تفاوت زیادی نمیکند. همه ما در زندگی خود به دنبال چیزی مطلوب میگردیم. به همین دلیل به نظر من حرکت زندگی رو به سوی خوشبختی و شادمانگی است.(هنر شادمانگی، دالایی لاما، به روایت اچ کاتلر، ترجمه محمد علی حمیدرفیعی، تندیس، ص9)
البته شادمانگی مورد نظر دالایی لاما شادمانگی مادی و لذت جنسی و حسی نیست. بلکه شادمانگی ذهنی و درونی است که تنها در سایه احساس آزادی به دست میآید. وی میگوید: بعضی افراد شادمانگی را با لذت اشتباه می کنند. به عنوان مثال مدتی پیش من با مخاطبی هندی در راجپور سخن میگفتم و یادآور شدم که هدف زندگی شادمانگی است. یکی از میان جمع گفت که راجنیش میگوید که شادترین لحظه زندگی ما در حین فعالیت جنسی اتفاق میافتد، بنابراین انسان از طریق فعالیت جنسی میتواند کاملا شاد باشد. دالایی لاما خنده کنان ادامه داد او میخواست بداند که من در این مورد چه نظری دارم. پاسخ من این بود که بزرگترین شادمانگی زمانی است که انسان به مرحله آزادی میرسد و در آن دیگر خبر از هیچ رنجی نیست. آزادی، شادمانگی اصیل و پردوامی است. شادمانگی واقعی بیشتر با ذهن و قلب سروکار دارد. شادمانگی ای که تنها بر شالوده لذت مادی استوار باشد پایدار نیست یک روز هست و روز دیگر ممکن است نباشد.(همان، ص 29-30)
سای بابا در این باره تصریح می کند که ماموریت من اعطای شوق و شادی به شماست که از ضعف و ترس دورتان کنم. ماموریت من پراکندن شادمانی است از این جهت همیشه آماده ام میان شما بیایم نه یک بار دو بار یا سه بار هر زمان که شما مرا بخواهید. اسمم ساتیا من راستی هستم اعمالم ساتیا جلال و شکوه من ساتیا تنها آرزوی من شادمانی شماست. شادی شما شادی من است شادمانی جدا از شما ندارم. قدرت من غیر قابل اندازهگیری است تولد من غیر قابل توضیح و غیر قابل درک و پیمایش است.(تراشهای الماس خداوند، سیما کوندار، ت: طاهره آشنا، تعالیم مقدس، دوم، ص168)
نقد: در عرفان اسلامی هدف شناخت حضوری خدا اسما و صفات و افعال اوست. اموری مانند شادی و نشاط و امید و … اگر هم هدف باشند به عنوان اهداف میانی و ابزاری هستند و نه هدف عالی و نهایی. دستیابی به چنین اهدافی صرفا از راه شناخت خدا و یاد و نام و حضور الهی امکان پذیر است: «الا بذکر الله تطمئن القلوب»
افزون بر این رسیدن به مقام آزادی در نظر دالایی لاما جز در سایه اعتقاد قلبی به خداوند و ایمان به او حاصل نمیشود. انسان تنها در صورتی میتواند از قید و بند ماده و طبیعت و رنج ها و مصیبت های این جهان نجات یابد که به خدا باور قلبی داشته باشد. هرچه باور عمیق تر باشد انسان آزادتر و بی تعلق تر است.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
[سه شنبه 1391-01-29] [ 10:10:24 ق.ظ ]