مدرسه علمیه الزهرا(س)قروه
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو





حدیث روز







محتواها





فال حافظ





پاسخگویی آنلاین به شبهات





حدیث





قرآن آنلاین





اوقات شرعی





لحظه شمار غیبت













لااله الا الله ملک الحق المبین

ذکر کاشف الکرب

  شاخصه عرفان های کاذب...   ...


4- شریعت ستیزی و فقه گریزی
وجه مشترک دیگر همه این فرقه های نوظهور غربی و شرقی و پاره ای از خانقاه نشینان مسلمان فقه ستیزی و شریعت گریزی است.
نمونه ها:
1-4. اوشو و نفی شریعت
از کسانی که با دین و دینداری بسیار مخالف است اوشو است که دینداری را در بی دینی می داند. او معتقد است که هر دینی سه سطح و لایه دارد: 1- سطح یا لایه نخست را شریعت می نامد. 2- سطح دوم را طریقت و لایه سوم را حقیقت نامگذاری می کند. سپس می گوید: هر پیامبری تا زمانی که زنده است شریعت او نیز زنده است اما وقتی که (ص168)
2- اکنکار و نفی شریعت
در اکنکار قوانین یا محدودیت‌هایی از قبیل توصیه پوششی برای مردان و زنان یا رژیم غذایی  خاص و حلال و حرام دانستن برخی از خوردنی‌ها وجود ندارد. سقط جنین و همجنس بازی و طلاق و امثال آن به عنوان تصمیماتی شخصی دانسته می‌شوند و تصریح می‌کنند که اکنکار در این زمینه ندارد.
ربازار تارز در تعلیمات خود به توئیچل همه قوانین و مقررات ادیان موجود به ویژه یهودیت، مسیحیت و اسلام را ساخته دست بشر می‌داند و می‌گوید: بشر به گونه ای است که فطرتا به داشتن یک مقام متعال پدری و یک مادر محتاج است و در درون خود چنین نیازی را احساس می کند روحانیان ادیان از همان نخستین روزهای تاریخ زندگی بشر این نیاز را به خوبی کشف کردند و برای بهره برداری های سیاسی و اقتصادی به گونه های مختلفی سعی کرده اند که ارضای آن نیاز را تحت کنترل خود قرار دهند….
3- کوئیلو و نفی شریعت
  - او در کتابهای خود با هنرمندی خاصی با دستورات شرعی و مقررات دینی مبارزه می‌کند.
  - وی بعد شرعی دین و مقررات و ضوابط دینی را انکار می‌کند و در پاسخ این پرسش که مذهب که مذهب یعنی چه؟ 
 می‌گوید: من آن را نحوه گروهی پرستش می‌دانم… آدم می‌تواند بودا، الله، یا خدای مسیح را پرستش کند فرقی نمی‌کند… برای من مذهب یعنی این و نه مجموعه ای از قرار دادهای و دستوراتی که به دیگران تحمیل شود.(اعترافات یک سالک، ص33)
  - وی به خوانندگان آثار خود توصیه می‌کند سخن هیچ کسی برای شما حجیت ندارد. « وقتی کسی می‌آید به تو می‌گوید خدا این است و خدا آن است یا خدای من قوی تر از خدای توست. تنها راه در دام نیفتادن این است که بفهمی جستجوی معنویت یک مسئولیت شخصی است که نه تو می‌توانی به کسی منتقل کنی و نه به دیگران توصیه کنی. بهتر است انسان اشتباه کند و دنبال نشانه های غلط برود تا اینکه به دیگران اجازه دهد برای سرنوشتش تصمیم بگیرند»(همان)

• یکی از شگردهای مبارزه کوئلیو با شریعت این است که به گونه های مختلفی سعی می‌کند قبح گناه را از میان بردارد. و خوانندگاه خود را به انجام آن تشویق نماید. به مناسبت های مختلفی از شراب و مستی و باده نوشی  و الکل و امثال آن سخن به میان می‌آورد.
• در کتاب «ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد»  خودکشی را مایه افتخار و نشانه قدرت و شهامت شخص می‌داند او می‌نویسد:  ورونیکا به این تصمیم رسید که سرانجام زمان آن رسیده تا خودش را بکشد … افخار ملتش دیگر برایش مهم نبود وقت آن بود که به خودش افتخار کند وقت آن رسیده بود که باور کند قدرت انجام این کار را داشته که سرانجام شهامتش را یافته و به زودی این زندگی را ترک می‌کند چه لذتی!(ص 47- 49)
• وی خودکشی را پایان همه رنج ها و دردها دانسته و آن را راهی برای رسیدن به آزادی مطلق و فراموشی ابدی معرفی می‌کند(همان،ص53)
• وی با زیرکی خاصی شیوه هایی از قبیل «پریدن از بالای یک ساختمان بلند »، «خود را به دار آویختن»، «خودکشی با گلوله» که البته اینها با روح زنانه سازگار نمی داند و شیوه های لطیف و کم خشونت تری مانند «خوردن تعداد زیادی قرص‌های خواب آور» و «بریدن رگهای دست» که  آنها را با روح های زنانه سازگار می‌داند.

 

موضوعات: عرفان های نوظهور  لینک ثابت



[سه شنبه 1391-01-29] [ 10:17:47 ق.ظ ]





  شاخصه عرفان های کاذب...   ...

3- خردستیزی و منطق گریزی
یکی دیگر از وجوه مشترک این نوع از عرفانها نفی عقلانیت و مخالفت جدی با فلسفه و منطق است.
در طول تاریخ ادیان همواره کسانی بوده اند که با عقل و منطق و هرگونه برخورد عقلی و منطقی در دین مخالفت کرده اند و الان هم هستند. مانند وهابیت، خوارج، اخباری‌ها و…
اوشو در جاهای مختلف علیه عقل و منطق و فلسفه سخن می‌گوید و به جای آن بر پیروی از استاد و سرسپردگی در برابر او تاکید می‌کند. اوشو معتقد است که از راه ذهن و عقل نمیتوان به حقیقت دست یافت.  و اگر سالکی بخواهد از راه عقل به مقصد برسد در حقیقت از مقصد خود دورتر می‌شود. مثل سگی می‌ماند که سعی می‌کند دم خود را با دندان بگیرد اما هرچه به سوی آن حمله ور میشود از آن دورتر می‌شود. کار فیلسوفان را نیز به کار چنین سگی تشبیه می‌کند.
اوشو معتقد است برای درک راز حیات باید قوانین منطق را دور ریخت و از آنها فاصله گرفت.(ضربان قلب حقیقت مطلق، مرضیه شنکایی، فردوس، ص407)
اوشو با افتخار می‌گوید: من صاحب هیچ نظام فلسفی نیستم … من حتی نمی‌دانم که دیروز چه گفته ام به این موضوع اصلا فکر نمی‌کنم من فقط پاسخگوی این لحظه ام من پاسخگوی حرفهای دیروز نیستم. برو از دیروزی بپرس قطعا پیدایش نخواهی کرد. فردا نیز مرا نخواهی یافت. نه دیروزی وجود دارد و نه فردایی. تنها همین لحظه است که واقعیت دارد(ریشه ها و بالها، اوشو، مسیحا برزگر، آویژه، ص: 175).
نویسنده عرفان کیهانی عرفان را اینگونه تعریف می‌کند:
عرفان عبارت است از قرار گرفتن روی پله عشق رسیدن به اشراق روشن بینی و درک معرفت هستی(انسان از منظری دیگر، ص78). وی در ادامه به طرد عقل و علم از عالم عرفان پرداخته و می‌نویسد: به طور قطع چنین نتیجه ای از دنیای عقل و علم و دانش به دست نمی‌آید(همان).
همچنین می‌گوید: دنیای عرفان را دنیای عشق و دنیای بی ابزاری است، از این رو فاقد هر گونه فن و روش و تکنیک، پند و نصیحت و استدلال، سعی و کوشش است. دنیای عرفان دنیای ماورای تکلیف است، زیرا عشق دنیای انجام وظیفه نیست

موضوعات: عرفان های نوظهور  لینک ثابت



 [ 10:13:31 ق.ظ ]





  شاخصه عرفان های کاذب...   ...

2. شادمانگی به عنوان هدف غایی
یعرفانهای نوظهور همگی در بستر مدرنیته رشد کرده و بر پایه پذیرش مبانی آن استوار شده اند. یکی از ویژگی های مدرنیته پذیرش سکولاریسم و اینجایی و این عالم گرایی در همه ابعاد زندگی است. لذا غایت عالی و هدف نهایی بسیاری از عرفانهای نوظهور امری دنیوی و مادی است. «شادی و آرامش و امید به زندگی این جهانی» را می توان به عنوان عالی ترین هدف این نوع عرفانها دانست.
مکتب دالایی لامای چهاردهم رهبر جدایی طلبان تبت هدف نهایی زندگی را خوشی و نشاط و آرامش می داند و مدعی است دستیابی به چنین هدفی ربطی به باورهای دینی افراد ندارد. یک فرد ممکن است معتقد به دین باشد اما به هدف نهایی زندگی دست نیابد. در مقابل ممکن است یک شخص بریده از دین و بی اعتقاد نسبت به دین و خدا و معاد به چنین هدفی دست یابد. وی می‌گوید:
من بر این باور هستم که هدف اصلی زندگی جستجوی خوشبختی است. این امری بدیهی است. اینکه معتقد به دین باشیم یا نباشیم و اینکه پیرو کدام مذهب هستیم تفاوت زیادی نمی‌کند. همه ما در زندگی خود به دنبال چیزی مطلوب می‌گردیم. به همین دلیل به نظر من حرکت زندگی رو به سوی خوشبختی و شادمانگی است.(هنر شادمانگی، دالایی لاما، به روایت اچ کاتلر، ترجمه محمد علی حمیدرفیعی، تندیس، ص9)
البته شادمانگی مورد نظر دالایی لاما شادمانگی مادی و لذت جنسی و حسی نیست. بلکه شادمانگی ذهنی و درونی است که تنها در سایه احساس آزادی به دست می‌آید. وی می‌گوید: بعضی افراد شادمانگی را با لذت اشتباه می کنند. به عنوان مثال مدتی پیش من با مخاطبی هندی در راجپور سخن می‌گفتم و یادآور شدم که هدف زندگی شادمانگی است. یکی از میان جمع گفت که راجنیش می‌گوید که شادترین لحظه زندگی ما در حین فعالیت جنسی اتفاق می‌افتد، بنابراین انسان از طریق فعالیت جنسی می‌تواند کاملا شاد باشد. دالایی لاما خنده کنان ادامه داد او می‌خواست بداند که من در این مورد چه نظری دارم. پاسخ من این بود که بزرگترین شادمانگی زمانی است که انسان به مرحله آزادی می‌رسد و در آن دیگر خبر از هیچ رنجی نیست. آزادی، شادمانگی اصیل و پردوامی است. شادمانگی واقعی بیشتر با ذهن و قلب سروکار دارد. شادمانگی ای که تنها بر شالوده لذت مادی استوار باشد پایدار نیست یک روز هست و روز دیگر ممکن است نباشد.(همان، ص 29-30)
سای بابا در این باره تصریح می کند که ماموریت من اعطای شوق و شادی به شماست که از ضعف و ترس دورتان کنم. ماموریت من پراکندن شادمانی است از این جهت همیشه آماده ام میان شما بیایم نه یک بار دو بار یا سه بار هر زمان که شما مرا بخواهید. اسمم ساتیا من راستی هستم اعمالم ساتیا جلال و شکوه من ساتیا تنها آرزوی من شادمانی شماست. شادی شما شادی من است شادمانی جدا از شما ندارم. قدرت من غیر قابل اندازه‌گیری است تولد من غیر قابل توضیح و غیر قابل درک و پیمایش است.(تراش‌های الماس خداوند، سیما کوندار، ت: طاهره آشنا، تعالیم مقدس، دوم، ص168)
نقد: در عرفان اسلامی هدف شناخت حضوری خدا اسما و صفات و افعال اوست. اموری مانند شادی و نشاط و امید و … اگر هم هدف باشند به عنوان اهداف میانی و ابزاری هستند و نه هدف عالی و نهایی. دستیابی به چنین اهدافی صرفا از راه شناخت خدا و یاد و نام و حضور الهی امکان پذیر است: «الا بذکر الله تطمئن القلوب»
افزون بر این رسیدن به مقام آزادی در نظر دالایی لاما جز در سایه اعتقاد قلبی به خداوند و ایمان به او حاصل نمی‌شود. انسان تنها در صورتی می‌تواند از قید و بند ماده و طبیعت و رنج ها و مصیبت های این جهان نجات یابد که به خدا باور قلبی داشته باشد. هرچه باور عمیق تر باشد انسان آزادتر و بی تعلق تر است.   

 غلام همت آنم که زیر چرخ کبود                     زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

موضوعات: عرفان های نوظهور  لینک ثابت



 [ 10:10:24 ق.ظ ]





  شاخصه عرفان های کاذب...   ...

1. نادیده گرفتن خدا به عنوان هدف غایی
یکی از شاخصه های عرفانهای وارداتی و نوپدید، نادیده گرفتن اعتقاد به خدا یا انکار وجود خدا و یا ارائه تفسیری نامعقول از خدا به انگیزه انکار خدای حقیقی است.
• به بررسی دیدگاه چند مکتب و آیین عرفانی که در ایران فعالند می پردازیم:
مکتب اوشو:
شاید بتوان آن را مخربترین آیین عرفانی برای جوامع اسلامی دانست. روح عرفان اوشو «سکس»  است. او سکس را به عنوان بهترین راه وصول به حقیقت و فنای در هستی مطلق می داند. و مراقبه سکس را تعلیم می‌دهد. البته مبانی فکری او و جهان بینی و ایدئولوژی خاص او موجب طرح چنین ایده‌هایی شده است. 
در کشور ما متاسفانه نفوذ زیادی پیدا کرده است. و حامیان فراوانی دارد. پیروان او یک سایت فارسی نسبتا قوی و فعال برای ترویج اندیشه هایش ایجاد کرده اند
تا کنون حدود 85 اثر از اوشو به فارسی ترجمه شده است. و متاسفانه بسیاری از آنها که در مخالفت 100درصد با تعالیم اسلامی و فرهنگ ایرانی است توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوران اصلاحات تاییدیه گرفته اند.
یکی از انحرافات اوشو تصویر نادرستی است که از خدا ارائه می‌دهد. البته اوشو سخنان متعدد و متشتتی درمورد خداوند دارد.
1- در جایی خدا را همان روح دانسته می‌گوید: روح، خود خداوند است(راز بزرگ، اوشو، روان کهریز، باغ نو، 1382، ص10).
2- گاهی جستجوی خداوند را کاری بیهوده می داند و در پاسخ این خواسته که برای تقرب به خداوند و یافتن او چه باید کرد؟ می‌گوید: چنین سخنانی هیچ معنا و مفهومی ندارد و جستجوی خدا امری بیهوده است.
مردم به نزد من می‌آیند و می‌گویند ما آرزوی جستجوی خداوند را داریم. من به آنها می‌گویم در این باره با من صحبت نکنید این مقوله را به بحث نکشید هر گونه صحبتی درباره جستجوی خدا بی‌فایده است. هیچ معنا و مفهومی در آنچه می‌گویند نیست.(راز بزرگ اوشو، ص135)
3- گاهی نیز خدا را بهانه و ابزاری برای ابراز احساسات نسبت به کل می‌داند و هیچ حقیقتی برای آن قائل نیست. «کلمه خدا فقط یک بهانه است ابزاری است برای ابراز احساسات ما به کل. در واقع کل هستی خداست. کل، الهی است و وقتی شما لبریز احساس الوهیت شوید با کل هستی یکی خواهید شد. راه حل مشکل شما رسیدن به آن وحدت است…هرگاه انسان به نقطه‌ای برسد که خودش را کاملا خارج از ذهن ببیند آن وقت انسان خدا شده است.»
4- گاهی نیز عینیت و واقعیت داشتن خدا را و وجود شخصی داشتن او را انکار کرده و خدا را صرفا یک ذهنیت معرفی میکند و می‌گوید: … ‌ خدای من حتی یک شخص نیست، بلکه یک حضور است… خدای من چیزی عینی، آنجا، نیست. خدای من همان ذهنیت است، اینجا.(کودک نوین، مرجان فرجی، فردوس، ص64)
گاهی نیز میگوید: خداوند یک شخص نیست، بلکه تنها تجربه ای است که تمام هستی را به پدیده ای زنده مبدل می‌سازد؛ تنهایی او مطرح نیست، او با زندگی می‌تپد، با زندگی که دارای ضربان است. لحظه ای که دریابی که دل هستی می‌تپد خداوند را کشف کرده ای.(شورشی، عبدالعلی براتی، نسیم دانش، ص200)
اکنکار:
یکی از عرفانهای نوظهور است که هرچند هدف اصلی تمرینات معنوی خود را خداشناسی میداند و همواره تاکید میکند که هیچ چیز نباید یک سالک اک را از این هدف بازدارد(حکمت اک، ص6) اما خدای مورد نظر آن با خدای ادیان الهی فقط در لفظ مشترک بوده و در معنا متفاوت اند. اینان تاکید می‌کنند که خدایی که در ادیان الهی و حتی برخی از ادیان هندی مبلغ آن هستند، اساسا وجود ندارد.
پال توئیچل از زبان ربازار تارز رهبر معنوی خود می‌گوید:
یک چنین خدایی که مسیحیان، یهودیان، جانیست ها بودایی‌ها، تائوئیست‌ها، و ده‌ها دین و مذهب دیگر در جهان زمینی و حتی تا چهارمین بخش اعظم هستی که جهان‌های خدایی را تشکیل می‌دهد تصور می‌کنند وجود ندارد… هیچ کس در سراسر این جهان‌ها نمی‌داند که مقام حقیقت چیست. هیچ کس درکی از‌ آن ندارد و از آنجا که همه نیاز دارند اتکا به موضع قدرتی داشته باشند هر طبقه‌ای برای خود خدایی وضع کرده است که از متخیله ساکنین آنها سر هم بندی شده  و طی اعصار در مقام پروردگار پذیرفته شده است

 

موضوعات: عرفان های نوظهور  لینک ثابت



 [ 10:07:37 ق.ظ ]





  دوره آموزشی بنیان خانواده در اسلام   ...

برگزاری دوره آموزش بنیان خانواده در اسلام با حضور استاد حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حسین زاده اعزامی از مشهد مقدس در حوزه علمیه الزهرا(س)قروه در دهه اول فاطمیه با حضور طلاب درحال تحصیل برگزار شد


استاد در رابطه با قرآن و تاثیرات آن  در زندگی و خانواده و نحوه تاثیر آن بر نسل های آینده و بنیان خانواده صحبت نمودند
این جلسه با پرسش و پاسخ بین طلاب و استاد مربوطه به پایان رسید. 

موضوعات: خبر روز  لینک ثابت



 [ 09:16:56 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما