هر يك از شما يك رسانه ايد، و رسالت رسانه اطلاع رساني حقايق

اين ها را من نم يگويم، اين ها گزارش دوستان و خبرنگارانيست كه اين چند روزه همنشين و غمخوار اين مردمانند.
مهم پير مرد روستاييست كه به اصرار خبرنگاري را ميهمان چادر امدادي اش كرده و مي گويد: درست است كه خانه و زندگي ام با خاك يكسان شده ولي هنوز مي توانم يك استكان چاي ميهمانت كنم!
مهم اين جماعت روستاي اند كه با همان چادر و چند تخته پتو و قرص نان و عدس و برنج، با زبان شيرين آذري ناز امدادگران را كشيده و آنها را دلداري مي دهند!
ولي در اين ميان يک چيز داغ دل را افزون مي كند، و آن اينكه چرا از اين همه صفا و صميميت، از اين همه گذشت و فداكاري، چيزي در رسانه هاي جمعي و شبكه هاي اجتماعي فضاي مجازي، در وبلاگ ها و وبسايت ها به چشم نمي خورد؟!
چه چيزي باعث مي شود به اصطلاح فعالان! اجتماعي در اين ميان به جاي ديدن تمام اين محاسن فقط معايب را مي بينند و بزرگنمايي مي كنند؟!
فعلان اجتماعي كه هر كدام بايد رسالت يك رسانه را بر دوش بكشند، شده اند آلت دستي براي رسانه هاي چپ و راست و پوزيسيون و اپوزيسيون!
به ياد دارم زماني كه آن سونامي تاريخي و فاجعه بار در ژاپن روي داد، مدام اينباكس ايميل هايم پر مي شد از تعريف و تمجيد مردم و مسئولين ژاپن، در اين مجال بحثي روي مسئولين ندارم، هر چند گزارش هایی كه بدست مي رسد حاكي از اين است كه نهايت تلاش در راستاي كمك رساني صورت پذيرفته و مي پذيرد، ولي اصل بحث من روي مردم است، رويكرد فرهنگي اين ماجرا…
چطور است كه در زلزله ژاپن مدام عكس هاي مختلف در تعريف و تمجيد فرهنگ بالاي مردمان اين كشور به دست مي رسيد، براي نمونه ايميلي بود كه در آن روزها دست به دست چرخيد و شد يكي از داغ ترين خبرهاي روز! كه آي مردم جهان، بدانيد كه زلزله در ژاپن آمد و مردم آواره شدند ولي در اين ميان هيچ كس به فروشگاه هاي آسيب ديده دستبرد نزد، و مدام عكس فروشگاه تخريب شده ولي غارت نشده، دست به دست بين مردم جهان چرخيد!

موضوعات: خبر روز, درددل...  لینک ثابت



[پنجشنبه 1391-06-02] [ 10:12:00 ق.ظ ]