بسمه تعالی

_{به گزارش معاونت فرهنگی حوزه علمیه الزهرا (سلام الله علیها ) قروه به مناسبت ولادت با سعادت امام حسن عسکری (علیه السلام) مراسم جشن و سروری در خوابگاه این حوزه مبارکه با حضور طلاب درمورخ 6/10/96 با سخنرانی حجت السلام والمسلمین جناب آقای اسفندیاری با موضوع ابعاد شخصیتی و سیره امام حسن عسکری (علیه السلام) برگزار گردید.}

_{این استاد بزرگوار بیان داشتند: سیره زندگانی و اخلاقی امام حسن عسکری (علیه السلام ) برای جوانان امروز الگو است زیرا ایشان در اوج جوانی به مقام امامت رسیدند. با این که در اوج جوانی بودند هرگز خود را به گناه آلوده نکرده و همواره به اخلاق محمدی پایبند بودند و آداب دین را رعایت می کردند.}

_{وی با بیان این که این خصلت اخلاقی امام یعنی پایبندی به اخلاق دینی باید برای جوانان امروز که شور جوانی و غلیان احساسات را عامل کشیده شدن خود به سمت گناه عنوان می کنند الگو باشد، گفت: شیعه واقعی طبق سخن امام صادق (علیه السلام ) کسی است که به اوامر و نواهی دین و اهل بیت(علیهم السلام ) پایبند بوده و در مسیر امام علی (علیه السلام ) برای احیای دین تلاش کند.}

_{استاد درادامه مباحث خود فرازهای بارزو برجسته ای از امام یازدهم رابیان نمودند که بخشی از این ویژگی ها عبارتند از:}

_{- عبادت}

_{امام عسکری (علیه السلام ) همانند پدران گرامی خود در توجه به عبادت خدا نمونه بود. آن حضرت به هنگام نماز از هر کاری دست می کشید و چیزی را بر نماز مقدم نمی داشت. ابوهاشم جعفری در این مورد می گوید: روزی به محضر امام یازدهم مشرف شدم، امام مشغول نوشتن چیزی بود، وقت نماز رسید، امام نوشته را کنار گذاشته و به نماز ایستادند.}

_سخاوت

_{از آنجا که امامان معصوم (علیهم السلام ) برترین نمونه و اسوه کامل صفات عالیه انسانی بودند، رفتار آنان در همه ابعاد می تواند برای پیروانشان درس آموز باشد. و یکی از آن صفات زیبا، سخاوت است. ما در مورد سخاوت امام عسکری علیه السلام فقط به نقل یک روایت بسنده می کنیم:}

_{محمد بن علی می گوید: زمانی بر اثر تهیدستی کار زندگی بر ما سخت شد پدرم گفت: بیا با هم به نزد امام عسکری (علیه السلام) برویم. می گویند او مردی بخشنده است و به جود و سخاوت شهرت دارد. گفتم: او را می شناسی؟ گفت: نه، او را هرگز ندیده ام.}

_{با هم به راه افتادیم. در بین راه پدرم گفت: چقدر خوب است که آن بزرگوار دستور دهد به ما 500 درهم بپردازند! تا با آن نیازهایمان را برطرف کنیم. دویست درهم برای لباس، دویست درهم برای پرداخت بدهی و صد درهم برای مخارج دیگر!}

_{من پیش خود گفتم: کاش برای من هم سیصد درهم دستور دهد که با صد درهم آن یک مرکب بخرم و صد درهم برای مخارج و صد درهم برای پوشاک باشد هنگامی که به خانه امام رسیدیم ، غلام آن حضرت بیرون آمده و گفت: علی بن ابراهیم و پسرش محمد وارد شوند. چون وارد شده و سلام کردیم، امام به پدرم فرمود: ای علی! چرا تا کنون نزد ما نیامده ای؟}

_{پدرم گفت: ای آقای من! خجالت می کشیدم با این وضع نزد شما بیایم.}

_{وقتی از نزد آن حضرت بیرون آمدیم، غلام آمده و کیسه پولی را به پدرم داد و گفت: این پانصد درهم است، دویست درهم برای پوشاک، دویست درهم برای بدهی و صد درهم برای مخارج دیگر. آنگاه کیسه ای دیگر درآورده وبه من داد و گفت: این سیصد درهم است، صد درهم برای خرید مرکب و صد درهم برای پوشاک و صد درهم دیگر برای سایر هزینه ها…}

_{جذب عواطف ودل های مشتاق}

_{فضایل و کمالات معنوی آن حضرت موجب شده بود که دوست و دشمن شیفته آن حضرت شده و از صمیم قلب به آن حضرت ارادت بورزند و وجود گرامی امام را خواسته یا ناخواسته محترم شمارندو بسیاری فضایل و ویژگی های که گفتن این فضایل از مجال جلسه بیرون است فقط به معجزه ای بسیار زیبا بسنده کرده و شما را به امام مهربانی هامی سپارم.}

_{طبری حکایت می کند روزى در محضر پُر فيض امام حسن عسكرى (عليه السلام )نشسته بودم، از حضرت تقاضا كردم و عرضه داشتم: ياابن رسول اللّه! چنانچه ممكن باشد يك معجزه خصوصى براى من ظاهر سازيد؟
تا آن را براى ديگر برادران و دوستان هم مطرح كنم.
امام (عليه السلام )فرمود: ممكن است طاقت نداشته باشى و از عقيده خود دست بردارى، به همين جهت سه بار سوگند ياد كردم بر اين كه من ثابت و استوار خواهم ماند. پس از آن، ناگهان متوجّه شدم كه حضرت زير سجّاده خود پنهان شد و ديگر او را نديدم.
چون لحظه اى از اين حادثه گذشت، حضرت ظاهر گرديد و يك ماهىِ بزرگى را كه در دست خود گرفته بود به من فرمود: اين ماهى را از عمق دريا آورده ام.
و من آن ماهى را از حضرت گرفتم و رفتم با عدّه اى از دوستان طبخ كرده و همگى از آن ماهى خورديم، كه بسيار لذيذ بود.}

_{و همچنین می گفتند: که به طور مكرّر مى ديدم بر اين كه امام حسن عسكرى (عليه السلام )در روز روشن در ميان آفتاب و در بازار و كوچه هاى شهر سامراء راه مى رفت، بدون آن كه سايه اى داشته باشد}

_{در ادامه مولودی خوانی و پذیرایی از حاضرین در مجلس صورت گرفت.}

_{خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار}