امام درمدت اقامت اجباری اش در سامرا، به ظاهر زندگی آرامی داشت، و متوكل می خواست ضمن نظارتهای كلی و تحت كنترل گرفتن، وی را در نقش یكی از درباریان درآورده و از ابهت و عظمت آن بزرگوار در چشم مردم بكاهد.

طبرسی می نویسد:

متوكل سخت در تلاش بود تا شخصیت امام را نزد مردم پایین آورد.

مسعودی مورخ مشهور نمونه ای از برخوردهای امام(ع) با متوكل را اینگونه آورده است:

به متوكل گزارش دادند كه در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامه هایی از شیعیانش به او و… وجود دارد. او دستور داد تا عده ای از سربازان و مأموران - نابهنگام و غافلگیرانه- به منزل امام حمله برند. دستوراجرا شد و وقتی وارد خانه شدند، او را دراطاقی كه زیرانداز آن از شن و ماسه بود تنها یافتند، درحالی كه در را بر روی خود بسته، لباسی پشمینه بر تن كرده، روپوشی بر سراندخته و آیاتی از قرآن در مورد وعد و وعید را زمزمه می كرد. حضرتش را درهمان حال پیش متوكل آوردند. وقتی امام به مجلس متوكل وارد شد، او كاسه شرابی در دست داشت، متوكل آن حضرت را دركنار خود جای داد و پیاله ای به طرف او گرفت و گفت: بنوش. امام عذر خواست و فرمود: گوشت و خون من تا به حال با شراب آلوده نشده است. آنگاه متوكل خواست تا آن حضرت شعری كه او را به وجد و نشاط آورد برایش بخواند. امام فرمود: كمتر شعر می خوانم. اما متوكل اصرار ورزید و آن حضرت این اشعار را برایش خواند:

باتوا علی قلل الأجبال تحرسهم                       غُلْبُ الرّجال فما تنفعهم القلل

و استُنزلوا بعد عز من معاقلهم                       فأودِعوا حُفَراً یا بئس ما نزلوا

ناداهُم صارخ من بعد ما قبروا                       أین الأساور والتّیجان و الحُلَل

أین الوجوه التی كانت منعّمة                          من دونها تضرب الأستار و الكلل

فاصفح القبر عنهم حین سائلهم                        تلك الوجوه علیها الدود تنتقل

قد طال ما أكلوا دهراً و قد شربوا                    و أصبحوا الیوم بعد الأكل قد أكلوا

و طالما عمرّوا دوراً لتحصنهم                       ففارقوا الدور و الأهلین و انتقلوا

و طالما كنزوا الاموال و ادّخروا                     فخلّفوها علی الأعداء و ارتحلوا

أضحَتْ منازلهم قفرا معطّلة                           و ساكنوها إلی الأجداث قد رحلوا

” بر بلندای كوهها شب را به سحر آوردند، در حالی كه مردان چیره و نیرومندی از آنان پاس می دادند، ولی آن قله ی كوهها برایشان سودی نبخشید.”

“از پناهگاههایشان پایین كشیده شدند و در زیر خاك سیاه قرار گرفتند و چه بد جایی را برای رحل اقامت برگزیدند. “

” پس ازآن كه در قبرهای خود قرار گرفتند، فریادزنی بر آنها بانك زد: كجا رفت آن بازوبندها، كو آن تاجها، و كجاست آن زر و زیورها.”

” كجا رفت آن چهره ها كه با ناز و نعمت پرورش یافته و مقابل آنها پرده های گرانبهای نازك آویخته بودند.”

” هنگامی كه این سؤال ازآنها می شود، قبرهایشان از طرف آنها جواب می دهد: آن چهره ها هم اكنون محل آمد و شد كرمهای لاشخوار شده اند. “

” عمرهای دراز، خوردند و آشامیدند و اكنون پس از آن همه عیش و نوش، خود خوراك كرمها شده اند.”

” چه بسیار كاخها ساختند كه آنها را در برگیرد، ولی سرانجام آن كاخها و عزیزان خود را واگذاشتند و در گذشتند.”

” چه بسیار اموالی كه روی هم انباشته كردند، ولی آن را برای دشمنانشان بر جای گذاشتند و زندگی را بدرود گفتند. “

” عاقبت نشیمن گاههای آنان به ویرانی گرایید و به حال خود رها شد و ساكنان آن كاخها به سوی قبرهایشان شتافتند. “

امام(ع) با این اشعار، تمامی حاضران را تحت تأثیر قرار داد؛ حتی شخص متوكل از كثرت گریه صورتش خیس گردید. آنگاه خلیفه دستور داد بساط شراب را برچینند. سپس دستور داد امام را با احترام به خانه اش بازگردانند.

متوكل امام را واداشت تا مانند رجال دربارش از قبیل وزیران و امیران، نیروهای نظامی و دیگر اطرافیان، لباسهای فاخر بپوشند و خود را دربهترین شكل و قیافه بیاراید و مانند دیگران در ركاب متوكل- كه سوار بر اسب حركت می كرد- پیاده راه برود . تنها كسی كه از پیاده رفتن در برابر خلیفه مستثنی بود، فتح بن خاقان وزیر كینه توز وی بود كه او نیز مانند متوكل سواره می رفت. این وضع، برای امام بسیار دشوار و غیر قابل تحمل بود. به دنبال همین ماجرا بود كه آن حضرت به خواندن ” دعاء المظلوم علی الظالم” توسل جست

متوكل همچنین اصرار داشت تا امام در مجالس بزم او حضور داشته باشد و طبیعی است كه از این طریق بهتر می توانست آن حضرت را – كه امام شیعیان و پیشوای پاك مردان بود- تحقیر كرده و از دیده ها بیندازد و پیروان او را از دور و بر ایشان پراكنده سازد، چنانكه متوكل خود اعتراف داشت: مقاومت امام مانع از آن گشته كه  بتواند او را در بزم شراب حاضر كند.

امام در سامرا از چنان شخصیت والا و عظمت روحی برخوردار بود كه همگان در مقابل وی فروتنی نشان می دادند و ناخواسته در برابرش تواضع كرده و سخت محترمش می داشتند

متوكل در آخرین روزهای زندگی خود تصمیم گرفت آن حضرت را به شهادت برساند. ابن ارومه می گوید: در آن روزها به سامرا رفته بودم. دیدم متوكل امام هادی(ع) را به دست سعید حاجب سپرده و می خواهد به قتل رساند؛ اما متوكل دو روز بعد- همانگونه كه امام پیشگویی كرده بود- شبانه مورد حمله تركان قرار گرفت و در خانه اش – در حالی كه در بستر خود آرمیده بود- به قتل رسید. بدین ترتیب امام از چنگال وی رهایی یافت

سرانجام امام هادی علیه السلام پس از تحمل مرارتهای بسیار برای حفظ و ترویج اسلام ناب در سوم رجب سال 254 هجری به شهادت رسید.

مرقد مطهر این امام همام در سامراء كنار فرزندشان امام حسن عسكری علیه السلام مامن شیعیان و عاشقانشان می باشد

 

موضوعات: حرف حق  لینک ثابت



[سه شنبه 1391-01-29] [ 12:04:20 ب.ظ ]