بدون شرح از رفتار بزرگان
روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد.
 زن بی وقفه شروع به فحش دادن
و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش
 را از سرش برداشت و … محترمانه معذرت خواهی کرد
 و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد
 و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید؟
تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید
 که به من مجال این کار را ندادید

 

موضوعات: مطالب روزانه, همنشینی با بزرگان  لینک ثابت



[سه شنبه 1391-03-23] [ 01:12:40 ب.ظ ]