مدرسه علمیه الزهرا(س)قروه
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو





حدیث روز







محتواها





فال حافظ





پاسخگویی آنلاین به شبهات





حدیث





قرآن آنلاین





اوقات شرعی





لحظه شمار غیبت













لااله الا الله ملک الحق المبین

ذکر کاشف الکرب

  علل كم توجهي به نماز   ...

 

 

1- علل کم توجهي يا بي توجهي
راستي چرا در ميان نوجوانان و جوانان برخي آن چنان كه بايد، به نماز اهميت نمي‎دهند و يا اين كه چرا بعضي از آنان ارتباط چنداني با نماز ندارند و يا عده‎اي از نوجوانان و جوانان در حالي كه از خانوادة مذهبي و مسلمان هستند نماز نمي‎خوانند؟
اين سؤالي است كه ما به دنبال علل و عوامل و پاسخ صحيح آن بوده نخست سعي داريم كه عوامل آن را شناسايي نموده سپس راه حلها را ارائه دهيم.
موضوع مزبور به عنوان يك سؤال و موضوع تحقيق در ميان عدة كثيري از دانش آموزان دبيرستاني، دانش پژوهان مراكز پيش دانشگاهي و دانشجويان مطرح گرديد تا بدون هيچ حدس و گماني از طرف نگارنده علل را از بيان خودشان جويا شويم كه در اين صورت قضيه از ظن و گمان خارج و به واقعيت عيني نزديكتر گردد.
آنان در اين نظر سنجي علل و عواملي را بر شمرده‎اند كه بسيار جالب توجه است.
لازم به ذكر است كه برخي از اين علل از درصد بالايي برخوردار بوده كه اكثريت آن را بيان داشته‎اند و بعضي ديگر در حدّ متوسط و ضعيف مطرح شده‎اند. ما به ترتيب اهميت، آن عوامل و علل را بر مي‎شماريم سپس نحوة از بين بردن آنها و يا راه حلها را با استمداد از آيات و روايات با بضاعت اندك علمي ارائه خواهيم داد.
2- محيط خانواده و بي‎توجهي والدين
بي‎توجه بودن يا كم توجهي پدر و مادر يا مربي خانواده نسبت به فرزندان در محيط خانه و سطحي نگري آنان در ابتداي نوجواني فرزندان و يا احياناً بي‎مبالاتي اعضاي خانواده نسبت به مسائل ديني خصوصاً فريضة نماز تأثير بسزايي در تربيت فرزندان بجاي مي‎گذارد. به عنوان مثال فرزند اگر در خانه‎اي رشد نمايد كه در آن خانه كسي به نماز اهميت ندهد و يا در قبال مسائل ديني خود را مسئول ندانند و يا خود اهل نماز باشند ولي فرزند خانواده را تحريص و تشويق به نماز ننمايند قطعاً فرزند آن خانواده اهل نماز و عبادت نخواهد شد البته شايد در آينده بر اثر عوامل ديگر به نماز روي آورد كه اين احتمال ضعيفي است.
نوجواني نوشته بود كه چگونه از من انتظار نماز خواندن برود در حالي كه در خانه ما هيچ يك اهل نماز نيستند و ديگري بيان كرد كه توقع نماز خواندن از كسي كه هيچ يك از اعضاي خانواده‎اش اهل نماز نباشد، توقع بي‎جائي است.
اين گونه از خانواده‎ها كه فرزندانشان تمايل و گرايش چنداني به مسائل عبادي از خود نشان نمي‎دهند بر دو قسمند: يك گروه خانواده‎هايي هستند كه والدين و مربيان آنان به نماز اهميت نمي‎دهند و طبعاً فرزندانشان از آنان تقليد مي‎كنند. اين دسته از خانواده‎ها اگر چه محدودند ولي وجودشان قابل انكار نيست. فردي نقل مي‎كرد ما چند نفر براي مهماني به منزل كسي رفتيم بيشتر يا همه دوستان وضو ساختيم كه نماز بخوانيم سراغ مهر نماز از صاحب خانه گرفتيم در جواب به ما گفت يك مُهر در خانه داريم كه گاهي من با آن نماز مي‎خوانم و گاهي خانمم.
دسته ديگر خانواده‎هايي مي‎باشند كه خود ديندار و اهل عبادتند و ليكن نسبت به فرزندان خود در اين امر هيچ وقعي نمي‎نهند. نماز خود را مي‎خوانند و روزه‎شان را مي‎گيرند اما از اين كه فرزندان به مسائل ديني پاي بند باشند يا نه براي آنها يكسان است. هرگز از فرزندان به عنوان پدر و مادر نمي‎خواهند كه نمازش را بخواند و يا روزه‎اش را بگيرد. هيچ مسئوليتي را در قبال آنان احساس نمي‎كنند. گويا او همه چيز را مي‎فهمد و بايد با همان فهم خود عمل كند و يا همه اعمال او را حتي بعد از سن تكليف با بچه بودن توجيه مي‎كنند.
بسيار روشن و مسلّم است كه چنين فرزندي به زودي به عبادت تن در نخواهد داد. كانون خانواده مهمترين عامل در اين زمينه محسوب مي‎شود چون كانوني كه جوان در آن رشد يافته كانون بي‎تفاوتي بوده است و هرگز كسي از طريق محبت و تشويق و يا از راه قهر و تهديد او را به امور عبادي وادار نكرده و يا از او نخواسته است. چه بسا اين جوان نسبت به ساير امور زندگي فردي سر به زير و تسليم پذير و با شخصيتي از ديدگاه خانواده باشد و ليكن اهل نماز و ديانت نيست. اين بدان جهت است كه والدين در آن امور تأكيد داشته اما در امور ديني اصراري به خرج نداده‎اند. و اگر در بُعد ديني توجه داشتند قطعاً خللي در او مشاهده نمي‎كردند.


3- عدم آگاهي و بينش كافي از فريضة نماز
عالم نبودن به محتواي نماز، درك پايين و بسيار اندك نسبت به تأثير آن، عدم توجه به جايگاه نماز در اسلام، نداشتن انگيزه و هدف در اقامه و برپايي آن، آشنا نبودن به اسرار و فلسفه نماز و درخواست امور مادي از خدا و عدم دست يابي به آن يكي از عواملي است كه جوانان را از اين فريضة الهي دور نگه داشته است. در گفته‎ها و نوشته‎هاي بسياري از آنان اين نكته جلب توجه مي‎كرد كه ما نمي‎دانيم براي چه بايد نماز خواند. اگر نماز نخوانيم چه مي‎شود. با ترك نماز چه چيزي را از دست خواهيم داد و ظاهراً مشاهده مي‎شود آنان كه نماز را برپا مي‎دارند با كساني كه تارك نمازند فرقي نمي‎كنند. اگر نماز بايد در زندگي افراد مؤثر واقع شود پس چرا اين اثر ملموس نيست و چرا اين مرز بندي را عملاً‌ ما نمي‎بينيم؟ مگر خدا به دو ركعت نماز ما محتاج است؟ جوان بايد قلبش پاك باشد، انسان بايد با دوستان و همسايگان و نزديكان و همنوعان خود رفتار شايسته‎اي داشته باشد. خدا اينها را از ما خواسته است. نه اين كه نماز بخوانيم و در عين حال صدها عمل ناشايست را مرتكب شويم. اصل اين است كه ما انسان خوبي باشيم حال چه قائم به نماز باشيم يا تارك آن. پس ملاك انسان خوب بودن، نماز خواندن نيست بلكه دل و قلبي پاك داشتن است.
همه اين گفته‎ها حاكي از آن است كه شناخت لازم و آگاهي كافي از فضائل نماز و جايگاه آن در اسلام براي كثيري از نوجوانان و جوانان حاصل نشده است.
4- سستي و تنبلي
بعد از دو عامل مذكور، علت ديگري كه در ترك يا بي‎توجهي به نماز بيان شده است عنصر و عامل تنبلي است. غالباً نوجوانان و جوانان به آساني تن به فعاليت نمي‎دهند مگر در اموري كه بيشتر جنبه احساسي و هيجاني داشته و يا در اموري كه با انگيزه و شناخت قبلي همراه باشد. براي فردي كه چند سال است به سن تكليف رسيده قدري مشكل است در هواي سرد زمستان آستين خود را بالا زند و با آب سرد وضو بگيرد و يا كفش و پوتين را از پايش در آورد و مسح نمايد به همين خاطر گاهي از نماز خواندن طفره مي‎رود و يا براي او دشوار است كه از خواب نوشين صبحگاهي بزند و نمازش را بخواند و… .
هر چند كه برخي از نوجوانان و جوانان اين عامل را در موضوع مورد بحث مهم شمرده‎اند و ليكن به نظر مي‎رسد كه اين علت نمي‎تواند به عنوان يك عامل مستقل و بلكه يك علت به حساب آيد چون بعداً خواهيم گفت كه تنبلي خود معلول علل ديگري مي‎باشد.
مجالست و همنشيني با دوستان ناباب
بديهي است كه نقش بسيار مهم دوستان در شكل دهي شخصيت انساني خصوصاً‌ در سنين نوجواني و جواني را نبايد ناديده انگاشت. دوستان شايسته و خوب در سوق دادن انسان به سوي سعادت و كمال مؤثرند و دوستان ناشايست در انحراف آدمي به سمت ناهنجاريهاي اخلاقي. چه بسا جواناني كه در مسائل ديني علاقمند و به دينداري خود راغبند و ليكن در محيط‎هاي مختلف از قبيل محله‎اي كه در آن زندگي مي‎كنند يا محيط كار و تحصيل كه در آن ساعاتي از عمر را سپري مي‎سازند با افرادي آشنا شوند كه به تدريج او را در دام بي‎ديني و لا ابالي گري گرفتار مي‎كنند.
5- فساد اخلاقي
برخي از جوانان در علت دوري از نماز و تعاليم ديني و مذهبي، مفاسد اخلاقي را بسيار مؤثر مي‎دانند. البته اين عامل در خانواده‎ها و محيط‎هاي مختلف داراي شدت و ضعف مي‎باشد و در بروز و ظهور آن مي‎توان عللي را بر شمرد كه هر كدام از آن عوامل به تنهايي مي‎تواند در ايجاد آن و انحراف شخص كافي باشد.
عواملي چون خواندن و مطالعه نوشته‎هاي تحريك آميز در مكتوبات و مقالات خصوصاً اگر با نثر روان يا به صورت نظم بوده باشد، تصاوير و عكس‎هاي مبتذل در بيرون از خانواده و نيز بدحجابي يا بي‎حجابي برخي از اعضاي فاميلي در مراسم جشن و سرور و عدم رعايت موازين شرعي و سنّت‎هاي غلط حاكم بر برخي از خانواده‎ها در درون خانواده مي‎توانند در بروز مفاسد اخلاقي اشخاص خصوصاً جوانان تأثير زيادي داشته باشند. كم نيستند جواناني كه با ايجاد و مهيا بودن چنين زمينه‎هايي غسل بر آنها واجب گرديد و آن اراده و تصميم راسخ را ندارند كه در داخل وقت خود را تطهير نموده و نماز را به پا دارند و يا اگر در خارج وقت خود را پاك كرده‎اند قضاي نماز را بجا آورند چنانچه برخي صراحتاً‌ گفته‎اند كه نگاه به اين تصاوير و صحنه‎ها، مقدمه و زمينه خود ارضايي و مفاسد ديگر اخلاقي است.
6- مزاحم دانستن نماز براي كارهاي شخصي
برخي چون در وقت نماز مشغول كارها و اعمال شخصي خود هستند فرصت اين كه نماز را در اول وقت آن اقامه كنند ندارند و وقتي كه فرصت‎هاي اوليه براي اقامه و برپايي نماز از دست برود تدريجاً بعد از استراحت چون دوباره مشغول فعاليت مي‎شوند اقامه نماز را مانعي براي انجام كارهاي خود مي‎دانند. البته خواهيم گفت كه اين عامل به بهانه شبيه‎تر است تا يك علت براي ترك يا بي‎توجهي به نماز.
7- تكبر و غرور
عامل ديگري كه در ترك نماز و ساير فرايض عبادي مي‎تواند مؤثر باشد غرور جواني و تكبر و بزرگ منشي برخي از افراد است.

منبع :‌ نقش نماز در شخصيت جوانان

 

 

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت



[چهارشنبه 1391-08-03] [ 10:26:00 ق.ظ ]





  گوهري از درياي علم   ...

از فرمایشات امام محمد باقر علیه افضل صلوات المصلین

اوصيك بخمـس: ان ظلمت فلا تظلـم و ان خـانـوك فلا تخـن و ان كذبت فلا تغضب، و ان مدحت فلا تفرح و ان ذممت فلاتجزع
تو را به پنج چيز سفارش مى كنم:
1 ـ اگر مورد ستم واقع شدى ستم مكن،
2 ـ اگر به تو خيانت كردند، خيانت مكن،
3 ـ اگر تكذيبت كردند, خشمگين مشو،
4 ـ اگر مدحت كنند، شاد مشو،
5 ـ و اگر نكوهشت كنند بيتابى مكن.

تحف العقول، ص 291

موضوعات: حدیث روز  لینک ثابت



[سه شنبه 1391-08-02] [ 10:37:00 ق.ظ ]





  آخرالزمان چیست؟   ...

آخرالزمان چه زمانی است؟

در ادیان آسمانی و برخی مکاتب، فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها کم و بیش هشدارهایی درباره آخرالزمان به چشم می خورد و توجه به آن با برخی هشدارها نسبت به اتفاقات آخرالزمانی همراه است. ادیان و مکاتب الهی از زمانی سخن به میان می آورند که انسان در معرض رویدادها و سختیهایی قرار گرفته و با بحرانهای فراروی خویش دست و پنجه نرم می کند. این حوادث و رویدادها با ادبیات مفهومی مشابهی، درباره آنچه اتفاق در مقطعی از تاریخ انسان خواهد افتاد، در مکاتب و ادیان الهی توصیف گردیده و هشدارهایی رمزگونه را نسبت به آن به همراه دارد. در این مجموعه بر آنیم تا با عیار نقد، آخرالزمان و اتفاقاتی که از وقوع آن حکایت می کند را از دیدگاه مکاتب و ادیان توحیدی مورد بررسی قرار داده و با نگاهی تطبیقی، بن مایه های مشترک این موضوع را مورد کنکاش قرار دهیم.

1- تعریف و ماهیت آخرالزمان:

آخرالزمان به بخش پایانی دوران که در نهایت به قیامت می پیوندد، گفته می شود. رخداد آخرالزمان و به پایان رسیدن حیات بشر در این جهان، بدون ‌شک مهم‌ترین رویدادی است که می‌تواند در زندگی بشر تجربه شود و تصویر آن بی‌مسامحه عظیم‌ترین و آخرین پرده نمایش زندگی انسان به شمار می‌رود. اعتقاد به این دوره از زمان که با ظهور منجی از آن به عنوان عصرگذار از تاریکیها و سختیها به «فوتوریسم‏» یاد می شود. از جمله مسایلى است که در بحثهاى تئولوژیک تمام مذاهب و ادیان درباره آن بحث و گفتگو شده است. همه ادیان در بیان آخرالزمان و ارائه تاویل و تفسیر های خویش مشترکند .

همچنین اعتقاد به ظهور منجی در آخرالزمان در کیش های آسمانی از جمله زور استریانیسیم (مذهب زرتشت)، جودائیسم (مذهب یهود) و سه مذهب عمده مسیحیت: کاتولیک، پروتستان، ارتودِ کس، به مثابه یک اصل مسلم پذیرفته شده است. در این راستا، دو مذهب عمده اسلام، تشیع و تسنّن هم در ظهور ” مهدی” در دوران واپسین زمان، اتفاق نظر دارند .
آخرالزمان به بخش پایانی دوران که در نهایت به قیامت می پیوندد ،گفته می شود . رخداد آخرالزمان و به پایان رسیدن حیات بشر در این جهان، بدون‌شک مهم‌ترین رویدادی است که می‌تواند در زندگی بشر تجربه شود و تصویر آن بی‌مسامحه عظیم‌ترین و آخرین پرده نمایش زندگی انسان به شمار می‌رود

آنچه که در نگاه آخرالزمانی ادیان و اندیشه ها به عنوان موضوع مشترکی مورد پرسش قرار می گیرد اینست که آینده بشر آبستن چه اتفاقاتیست و حد نهایی تاریخ بشر به کجا ختم می شود؟ بر این اساس پاسخهای گوناگون و تامل برانگیزی که به این پرسش داده می شود، انگیزه کنکاش در آینده و توجه به سرنوشت را برای بشر ایجاد می کند. لذا مشاهده می کنیم که سیاستهای متفاوتی بر اساس پژوهشها و تاویلاتی که کرسی های آینده پژوهی در جهان ارائه می دهند شکل می گیرد و دغدغه سرنوشت نهایی تمدن انسانی به صورتهای گوناگونی نظیر یک روش یا جریان سیاسی، یک گروه و بافت اعتقادی خاص، مجموعه ای از فیلمها و یا رمانهای جهت دار، مقالات و نظریه های علمی و تحلیلی، در فضای عمومی جوامع بشری رخ می نمایاند.

 

2-آخرالزمان و پویش آینده

شوق آگاهی از سرنوشت، در سرشت آدمی نهاده شده است. با نگرشی كوتاه به تاریخ زندگی بشر درمی‌یابیم یكی از دغدغه‏های همیشگی انسان، چگونگی فرارسیدن پایان این جهان و حیات پس از مرگ بوده است. برای مباحثی پیرامون آمدن موعود، جاودانگی روح، پایان این جهان و فرارسیدن جهان دیگر، واژه «اسكاتولوژی» به كار می‌رود. این واژه به معنای شناخت آخرالزمان‏ و آخرت، از كلمه «اسكاتوس» یونانی به معنای «آخر» یا «بعد» گرفته شده است.

در آثار برخی از اندشمندان آینده پژوه آخرالزمان را معادل فوتورسیم یعنی تفکری که مبتنی بر کنکاش و استخراج اتفاقات آینده است ،می دانند. سه دین ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام، از نزدیك بودن آخرالزمان و آخرت سخن گفته‏اند. جمعی از یهودیان و همه مسیحیان، این دو دوره را به گونه‏ای بر هم منطبق می‌دانند؛ اما جمعی دیگر از یهودیان و همه مسلمانان، آخرالزمان و آخرت و یا به عبارتی، عصر ظهور و روز قیامت را دو دوره جدا از هم می‌دانند.
مهم‌ترین بعد آینده‌شناسی درادیان و جلوه‌گری غایت‌مندی تاریخ و نظریه جامع و كامل «نجات گرایانه» دین، «آموزه منجی گرایی» است. این آموزه‌، آینه تمام‌نمای پیش‌گویی است. ترسیم آموزه های منجی گرایی، پاسخ‌گویی به بسیاری از دغدغه‌ها و سؤال‌های انسان در طول تاریخ و چشم‌اندازی الهی و ایمانی به جامعه‌ای برتر و كارآتر است

باورهای مربوط به آخرالزمان، بخشی از مجموعه عقیده هایی است که به مباحثی پیرامون فرجام تاریخ، پایان دوران و نهایت سرنوشت بشر دیگر معطوف شده و ادیان بزرگ درباره آن پیشگویی هایی کرده اند، تصویری که این پیشگوئیها از آینده انسان نشان می دهد می توان آن را نوعی آینده انگاری و آینده پژوهی دانست.

در ورای همه آینده‌نگری‌ها و آینده‌نگاری‌ها در طول تاریخ، همواره بشر شاهد آینده‌شناسی دینی بوده است. این آینده‌شناسی، نگاهی روشن و جامع به كلّ تاریخ و پیش‌گویی حتمی و فراگیر آینده است. «قرآن» و «روایات معصومین علیهم السلام» در شریعت اسلام، نمونه كامل این آینده‌شناسی وحیانی و غیبی هستند و موارد فراوانی از این پیش‌گویی‌ها، در طول تاریخ محقّق شده است. البته علم به آینده فقط در دست خداوند است و او است كه پیامبران و حجّت‌های خود را از آن آگاه می‌سازد تا دلیلی بر حقانیت آنها و معجزه‌ای بر راستی آنها باشد.

مهم‌ترین بعد آینده‌شناسی درادیان و جلوه‌گری غایت‌مندی تاریخ و نظریه جامع و كامل «نجات گرایانه» دین، «آموزه منجی گرایی» است. این آموزه‌، آینه تمام‌نمای پیش‌گویی است. ترسیم آموزه های منجی گرایی، پاسخ‌گویی به بسیاری از دغدغه‌ها و سؤال‌های انسان در طول تاریخ و چشم‌اندازی الهی و ایمانی به جامعه‌ای برتر و كارآتر است.

بطوری که همه ابعاد و مؤلّفه‌های مساله «آینده‌پژوهی» در این آموزه وجود دارد: هم تفسیر كلان از حیات معقول بشری و فرجام شناسی تاریخ (فلسفه نظری تاریخ) است؛ هم تصویر و ترسیم روشنی از وضعیت‌های مختلف (و در نهایت وضعیت حتمی) و هم راه‌ و نظام رسیدن به آن. بر این اساس پیوند محکمی میان آینده‌پژوهی و منجی گرایی وجود دارد. چرا که این مساله، كاوش نظام‌مند تاریخی، اجتماعی، سیاسی، كلامی و تفسیری این مساله و شناخت و فهم آینده بر اساس آن است.

منبع : http://www.imamhadi.com

موضوعات: مهدويت  لینک ثابت



 [ 09:17:00 ق.ظ ]





  مناظره امام محمد باقر علیه‌السّلام با هشام بن عبدالملك   ...


در سال 106 هجری كه هشام بن عبدالملك به عزم حج به مكه رفت، روزی پس از اداء مناسك حج در مسجد الحرام، حضرت امام باقر علیه‌السّلام را دید كه در مسجد جلوس فرموده و اطراف او را گروهی انبوه از مسلمین گرفته‌اند و پرسش‌ها و مسائل خود را از آن حضرت می‌پرسند و پاسخ می‌‌شنوند و مردم نسبت به او كمال ادب و خضوع و احترام را دارند.
هشام از «سالم» مشاور خود پرسید: «این مرد كیست كه تا این حدّ مورد احترام مردم است.»
گفت: «این مرد ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین علیهما‌السّلام است و مردم فریفته و دوستدار او هستند.»
هشام كه آتش حسد در وجودش شعله ‌ور شده بود به او گفت: «برو و از او بپرس: مردم در روز قیامت كه پنجاه هزار سال طول می‌كشد، چه می‌خورند و چه می‌آشامند تا زمانی كه نوبت حساب آنها برسد.»

سالم در جمع مردم نشست و سؤال را پرسید.
حضرت ابی جعفر علیه‌السّلام به او فرمود:
«یَحْشُرُ النّاسُ علی مثل قرصة البدْر النَّقی فیها أنهار متفجّره ، یأكلونَ و یشربونَ حتّی یفرغ من الحسابِ»؛« در آن روز مردم از نان « حواریون» كه آب گوارا در آن هست می‌خورند و می‌آشامند تا از حساب فراغت یابند.» سالم برگشت و سخن امام علیه‌السّلام را به هشام باز گفت.
هشام اندیشید كه شاید بتواند بر ابوجعفر علیه‌السّلام غالب شود ، لذا گفت: «برو و سؤال كن در آن غوغا و هول هیبت چگونه میل به خوراك پیدا می‌كنند؟»
« سالم » باز آمد و سؤال را مطرح كرد.
حضرت در پاسخ فرمود: « فِی النّارِ أشْغَل یشغلُو عَنْ أنْ قالوُ «أفیضوا عَلَیْنا مِن الماء أو ممّا رَزَقَكُمُ اللهُ» ( اعراف/50)
اشتغال اهل آتش، از آتش بیشتر است از اشتغال اهل محشر به هول و هیبت حساب؛ با این وجود كسانی كه در جهنم و در میان آتشند، به فكر خوردن و آشامیدن هستند و می‌گویند:
«به ما دهید از آب از آنچه به شما روزی شده.»
شام با شنیدن این پاسخ سر به زیر انداخت و خاموش شد.

منبع: احتجاج طبرسی،ج1 ، ص 176 / بحارالانوار،ج 11/ ناسخ التواریخ، ج1،ص 501

موضوعات: حرف حق  لینک ثابت



[دوشنبه 1391-08-01] [ 10:32:00 ق.ظ ]





  شهادت مظلومانه امام محمدباقر علیه السلام تسلیت باد   ...

سالروز شهادت جانسوز نهال گلشن دین، نور دیده زهرا(س)

سپهر دانش و بینش، امام محمد باقر(ع) تسلیت باد . . .


زمین و آسمان ای شیعه در حزن و غم است امشب

همه اوضاع عالم زین مصیبت در هم است امشب

امام پنجمین شد کشته از زهر هشام دون

مدینه غم سرا از این غم و زین ماتم است امشب

                  از كف برنت صبر و نماندش دگر قرار                

دين شد تهي ز مخزن اسرار كردگار

از ضعف بر جبين منيرش عرق نشست

اركان پنجمين امامت ز هم شكست

گاهي زبان به ذكر حق و گه شدي به هوش

از دل كشيده آه شرربار و شدخموش

موضوعات: دل نوشته  لینک ثابت



 [ 10:26:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما