مدرسه علمیه الزهرا(س)قروه
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
فروردین 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31








جستجو





حدیث روز







محتواها





فال حافظ





پاسخگویی آنلاین به شبهات





حدیث





قرآن آنلاین





اوقات شرعی





لحظه شمار غیبت













لااله الا الله ملک الحق المبین

ذکر کاشف الکرب

  القاب وکنیه امام جواد (علیه السلام)   ...

القاب امام جواد علیه السلام

حضرت رضا(علیه‌السلام) بر اساس نصبی كه از پیامبر اكرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و امیر مومنان علی (علیه‌السلام) به او رسیده بود فرزند خود را به جواد، زكی، و تقی ملقب فرمودند .

به جز این سه لقب، حضرت جواد(علیه‌السلام) دارای القاب دیگری چون؛ قانع، مرتضی، نجیب، منتخب، متقی، متوكل، مرضی، المختار، عالم نیز بودند .

اما به جهت جود و سخاوت فراوان، مشهورترین لقب امام محمدتقی(علیه‌السلام) “جواد” است .

گذشته از این امام جواد(علیه‌السلام) در بین شیعه و سنی به باب المراد نیز شهرت دارد.

 

كنیه امام جواد (علیه‌السلام)

كنیه حضرت امام جواد(علیه‌السلام) ابوجعفر است كه به وی ابوجعفر كافی نیز گفته می‌شود. ابوجعفر اول كنیه امام پنجم امام محمد باقر(علیه‌السلام) است به طور خاص به امام نهم «ابو علی» گفته می‌شود.

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت



[دوشنبه 1392-02-30] [ 09:42:00 ق.ظ ]





  شش خصلت زیبا در کلام امام جواد(ع)   ...

جوادالائمه امام محمد تقی عليه السلام فرمودند: سه چيز است كه اگر در كسى باشد سبب خوشنودى خداست: * زياد استغفار كردن * همنشينى خوب *  و زياد صدقه دادن
و سه چيز است كه هركس دارا باشد پشيمان نمى شود : * پرهيز از عجله و شتاب * مشورت در كارها * و توكل بر خدا وقتى تصميم به انجام كارى گرفتی.

 

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت



 [ 09:08:00 ق.ظ ]





  ای کاش های قرآنی   ...

 

نویسنده: علی نعیم الدین خانی

آرزوی دیرینه

آنچه در این نوشتار می خوانید، آرزوهایی است که قرآن کریم آنها را از زبان انسان روایت کرده و زبان حال نیکان و بدان و آرزوی قلبی ‏آنان را دردنیا و آخرت ترسیم کرده و در حقیقت، سالک طریق کمال و جمال را به این حقایق نورانی و انسان ساز متوجه نموده است تا از سرمایه ی زندگانی خود بهترین بهره را برد و در روز قیامت نیز که «یوم التغابن: روز حسرت خوردن» است، به عذاب جان سوز الهی و تأسف جانکاه «یا لیتنی » دچار نشود و به رستگاری و همجواری با اولیای رحمانی نایل آید.
‏از این رو، موضوع یادشده را دو ساحت دنیوی و اخروی ارائه کرده، ای کاش های قرآنی را در این دو سرای زندگانی بررسی می نماییم. باشد که چرخ هدایت افروزد و طریق سعادت گشاید و آرزوهای ما را رنگ قرآنی وخدایی بخشد.
‏در شماره ی نخست این مقاله، به بیان آرزوهای زشت و زیبا در دنیا می پردازیم و بیان آرزوهای بدان و نیکان در عالم آخرت را به وقتی دیگر وا می نهیم.

آرزوی های زشت و زیبا در دنیا

به طور کلی، در سرای دنیا که خود زمینه ساز و مزرعه ی آخرت به شمار می رود، دو نوع آرزو مطرح است. قرآن کریم نیز به خوبی دو گروه از انسان ها و آرزوهایشان را ترسیم نموده است؛ یکی آرزوی بدان و غافلان، و دیگری تمنای پاکان و مؤمنان.
1. ای کاش صاحب جاه و ثروت می شدیم!
‏قارون که از دانشمندان بنی اسرائیل و پیروان موسی کلیم الله و حافظ تورات بود، وقتی به ثروت و دارایی رسید، سرکش و مغرور شد و با حضرت موسی(ع) و هارون به مخالف پرداخت. گروهی از مردم، فریفته ی ثروت قارون شدند و آه سوزان از دل بر کشیدند و آرزو کردند ای کاش به جای قارون بودند و لذت ها و شیرینی های دنیا را، حتی برای مدتی کوتاه می چشیدند. از این ‏رو، چنین گفتند: ( … یا لَیتَ لَنا مِثلَ ما أوتِی قارُونُ إِنَّهُ لَذُوه حَظٍّ عَظیمِ)؛ ای کاش ما نیز مثل آنچه به قارون داده شده است، داشتیم. همانا او ‏صاحب بهره ی بزرگ است. (سوره ی قصص، آیه ی 79)
آیات بعد، به شدت این نوع نگرش را سرزنش می کند و پاداش الهی را از بهره ی دنیا بسی بالاتر و بهتر ‏معرفی می نماید و در واقع، صبرکنندگان بر لذاید زود گذر دنیایی و شکیبایان بر سختی عدم دلبستگی به متاع اندک دنیا را در شمار مؤمنان و صالحان می داند. آری! ‏زشت ترین آرزو درسرای دنیا آن است که به جای ایمان به حق و عمل صالح، از زیاده خواهی و جستجوی بیش از حدّ مال و مکنت دنیوی سرچشمه گیرد. چنین آرزویی جز غفلت و سرگرمی به لذایذ زودگذر ‏دنیایی و گمراهی و شقاوت نتیجه ای نخواهد داشت. بدیهی است که چنین کسی در آخرت نتیجه ی خواهش های دنیایی خویش را آشکارا می بیند و آه جان سوز بر می کشد که: (یا لَیتَها کانَتِ القاضِیَةَ * ما أغنی عَنِّی مالِیَه * هَلَکَ عَنَّی سُلطانِیَه)؛ ای کاش آن [مرگ] کار را تمام می کرد! مال من مرا سودی نبخشید [و] قدرت من ازکف برفت.(سوره ی حاقه، آیه ی27-29)
2‏. ای کاش فراموش می شدم!
‏در آیات قرآن، زیباترین آرزوها در سرای دنیا از زبان زنی مقدس و مطهر چون مریم عمران (س) بیان شده است. آن هنگام که از شدت درد فرزندی که در شکم داشت، به زیر درخت خشکیده خرما پناه برد، مشکلات پیش رو و نگرانی از تهمت ها و زخم زبان های دیگران، گویی سنگینی کوهی از درد و غم را بر ‏وجود او می افکند. از این رو، آرزو کرد که: (… یا لَیتَنی مِتُّ قَبلَ هذا وَ کُنتُ نَسیاً مَنسِیّاً)؛ ای کاش ‏من پیش از این مرده بودم و به کلی فراموش می شدم! (سوره ی مریم، آیه ی23)
‏این آرزوی مریم مقدس (س) برخاسته از اوج نجابت، عفت و پاکدامنی او بود و به پویندگان طریق پاکی، به ویژه زنان مسلمان این درس را می آموزد که والاترین ارزشی که زنان، تمام حیات معنوی شان را در گرو آن می بینند، این است که در اندیشه ی حفظ عفت و نجابت خویش باشند و حتی گمان این که دیگران کوچک ترین اندیشه ی ناروایی را در موردشان داشته باشند، باعث گردد که مریم گونه چنین آرزویی کنند و این گونه، به برکت بهرمندی از طهارت راستین، شایسته ی پرورش مسیحادمان الهی و مؤمنان تأیید شده به روح قدسی شوند. آری! این آرزو، به حق زیباترین تمنایی است که در دار وجود تحقق می یابد؛ زیرا مردان بزرگ از دامان زنان پاکدامن به معراج می روند و سعادت جامعه در گرو سعادت و طهارت زنان آن جامعه است و چنین زنانی هستند که در قلعه ی آرامش الهی به سر می برند و چشمه ساران بهشتی از زیر قدم های مریم گونه شان جاری می شود تا بستر اجتماع انسانی را حیات معنوی و طراوت و سرسبزی روحانی بخشد؛ ( فَناداها مِن تَحتِها ألَّا تَحزنَی قَد جَعَلَ رَبُّکِ تَحتَکِ سَرِیاً)؛ پس، از زیر [پای] او [فرشته] وی را ندا داد که: غم مدار، پروردگارت زیر [پای] تو چشمه ی آبی پدید آورده است(سوره ی مریم، آیه ی24)
منبع: نشریه بشارت، شماره ی 70

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت



[سه شنبه 1391-12-08] [ 09:43:00 ق.ظ ]





  احتکار در اسلام   ...

احتکار

احتکار ، به لحاظ اينکه قدرت خريد مردم را کاهش مي دهد ، حرام شمرده شده است . هر مقدار پولي که عادلانه و مشروع در اختيار فردي باشد ، در سيستم اقتصادي صحيح ، و دور از سودجويي و استثمار ، به معني آن است که به نسبت آن وجه ، حق استفاده از کالاهاي جامعه را در رابطه با نياز خود دارد . ولي احتکار اين حق را از او سلب مي نمايد . در واقع احتکار نه تنها پايمال کننده ي حقي از حقوق افراد است ، بلکه بر اثر وجود پول ، يعني وسيله ي مبادله کالا در دست مردم ، با نبودن کالا در بازار يا کمبود آن ، موجب تورم مي شود که از مفاسد بسيار خطرناک اجتماع است و در صورت ادامه ي آن ، آثار ناهنجار معنوي نيز به دنبال خواهد داشت و در نهايت در زنجيره ي نظام جامعه اختلال ايجاد خواهد کرد و نتيجتاً جامعه اي فاسد خواهد ساخت .

حرمت احتکار در روايات

امام صادق ( عليه السلام ) به نقل رسول خدا ( صلي الله عليه و آله ) فرمود :
« لا يحتکر الطعام الا خاطي » .
خوراک مردم را کسي احتکار نمي کند مگر گناهکار .(1)
امام باقر ( عليه السلام ) از پيامبر اکرم ( ص ) نقل فرموده اند : هر شخصي ، خوراکي خريداري و آن را تا چهل روز حبس نموده و به مسلمانان به قيمت گران عرضه کند ، بداند که پس از فروش اگر قيمت آن را صدقه دهد ، کفاره آنچه انچجام داده ، واقع نخواهد شد . (2)
همچنين رسول خدا ( صلي الله عليه و اله ) فرمود جبرئيل به من خبر داد که به دوزخ نظري کردم و ديدم دره اي در آن ميان مي جوشد . پرسيدم اي مالک دوزخ اين دره جايگاه چه کساني است ؟ گفت از آن سه گروه است : محتکرين ، دائم الخمر و آنانکه واسطه ي براي زن و مرد اجنبي جهت کار نامشروع هستند . (3)
در حديثي از رسول خدا ( صلي الله عليه و آله ) نقل شده است :
« الجالب مرزوق و المحتکر محروم و من احتکر علي المسليمن طعاماً ضربه الله بالافلاس و الجذام » . (4)
يعني رونق دهنده ي بازار مسلمين با جلب اجناس ، روزي بسياري دارد ولي محتکر ، محروم خواهد بود . هر که از مسلمانان مواد غذايي را احتکار نمايد ، خداوند وي را به فقر و جذام مبتلا مي سازد .
همچنين نقل است که آن حضرت بر مردي در بازار گذشت که غذايي را ارزانتر از قيمت بازار به فروش مي رساند . فرمود : آيا آن را به ارزانتر از قيمت معمول بازار مي فروشي ؟ گفت : آري . پيامبراکرم ( صلي الله عليه و اله ) فرمود : براي چه اين کار را مي کني ؟ آيا براي رضاي خداست ؟ گفت : آري . فرمود : بشارت مي دهم تو را زيرا کسي که بازار مسلمين را رونق دهد ، مانند مجاهد در راه خداست و محتکر در بازار مسلمين ، مانند کافر و ملحد به کتاب خداست . (5)
امام صادق ( عليه السلام ) فرمودند :
« الحکره في الخصب اربعون يوماً و في الشده و البلاء ثلاثه ايام فمازاد علي الاربعين يوماً في الخصب فصاحبه ملعون و مازاد في العسره ثلاثه ايام مصاحبه ملعون » . (6)
يعني احتکار در موقع فراواني اجناس چهل روز ، و در سختي و کمبود سه روز است ، در ايام فراواني هر چه از چهل روز بگذرد ، محتکر ملعون است و در اين سختي هر چه از سه روز بگذرد ، محتکر مورد لعن پروردگار است .
مرحوم شهيد ثاني در شرح لمعه فرموده اند بيان چهل روز و سه روز علي القاعده است ، نه اينکه تحديد موضوعيت داشته باشد . ( زيرا چه بسا اجناسي را يک روز هم تحمل کمبود آن نيست ؛ مثل بعضي از داروها براي بعضي از افراد ) .
از آنجا که روايات به صورت هاي مختلفي بيان شده ، لذا بين علماي شيعه نيز برداشتهاي متفاوتي است . بعضي از فقهاء گفته اند که احتکار ، به مفهوم اعم آن ، تنها شامل مواد غذايي نيست ، بلکه هر نوع محصول کلي که کمبود آن مردم را تحت فشار قرار دهد ، در بر مي گيرد .

حکومت اسلامي و احتکار

احتکار از مسايلي است که مستقيماً با مصالح جامعه ي مسلمين مربوط است و جلوگيري از آن از وظايف حکومت اسلامي است و کسي که در اين منصب قرار گرفته ، موظف است از احتکار جلوگيري کند و افراد محتکر را تحت تعقيب قانوني قرار دهد و به مجازات رساند . چنانکه در نامه ي حضرت علي ( عليه السلام ) به مالک اشتر آمده است . بازرگانان در عين آنکه نقش اساسي در تأمين ارزاق و نيازمنديهاي جامعه دارند و بايد احترام آنان محفوظ باشد ، ولي نبايد غافل بود که گاهي حرص و آز ، آنان را به احتکار و ايجاد بازار سياه واردار مي کند . لذا همواره آنان را از احتکار منع کن . و اگر پس از ممنوع کردن اقدام به احتکار نمودند، آنها را مجازات نما . بنابراين از آنجا که جلوگيري از احتکار وظيفه ي دولت است ، تعيين اجناسي که شامل احتکار مي شود ، يعني کالاهايي که مورد نياز جامعه است و بازار سياه آن موجب آشفتگي زندگي مردم مي گردد ، منوط به تشخيص دولت است . و کالاهايي که در بعضي از روايات از سوي پيامبر ( صلي الله عليه و اله ) و يا علي ( عليه السلام ) به عنوان مصداق احتکار شمرده شده ، بر اساس تشخيص مصالح مسلمانان در زمان صدور حکم بوده است . لذا مي بينيم بين آنچه رسول خدا ( صلي الله عليه و آله ) فرموده با آنچه علي (عليه السلام ) در زمان حکومتش بيان کرده ، متفاوت است . در حديث رسول خدا ( صلي الله عليه و آله ) ، کلمه ي « زيت » ( روغن ) آمده ولي در حديث امام علي ( عليه السلام ) وجود ندارد و تنها پنج چيز شمرده شده است . و اين نکته حاکي از آن است که مصالح مسلمين در زمانهاي مختلف متفاوت است . بنابراين مالکيتي که اسلام آن را قبول نموده و از آن حمايت مي کند به گونه اي نيست که بي قيد و شرط باشد ؛ بلکه داراي قيودي است که متضمن مصالح فرد و جامعه مي باشد .

 

امام صادق ( عليه السلام ) و قحطي در مدينه

در عصر امام صادق ( عليه السلام ) ، نرخ گندم و نان در مدينه هر روز بالا مي رفت و نگراني و وحشت بر مردم مستولي شده بود . آن کس که آذوقه ي سال را تهيه نکرده بود ، در تلاش تهيه ي آن بود ؛ و آن کس که تهيه کرده بود ؛ مواظب بود تا آن را حفظ کند . در اين ميان مردمي هم بودند که به واسطه ي تنگدستي ناچار بودند روز به روز آذوقه ي خود را از بازار خريداري کنند .
امام صادق ( عليه السلام ) از وکيل خويش که « معتب » نام داشت ، مخارج خانه ي خود را پرسيد که آيا ما امسال در خانه گندم داريم ؟ او جواب داد : بلي ، آن هم به قدري که براي چندين ماه کفايت مي کند . حضرت فرمود : آنها را به بازار ببر و براي فروش در اختيار مردم بگذار . معتب گفت : گندم در مدينه ناياب است . اگر اينها را بفروشيم ديگر خريدن آن براي ما ميسر نخواهد بود . حضرت فرمود : همين که گفتم ! همه را در اختيار مردم بگذار و بفروش . سرانجام همين کار شد و نتيجه ي آن به امام گزارش شد . امام دستور داد بعد از اين نان خانه را روز به روز از بازار خريداري کن تا با ديگران در تهيه ي نان تفاوتي نباشد . سپس دستور داد از اين به بعد بايد نان ما نيمي از گندم و نيمي از جو باشد تا در پيشگاه الهي مسئله اندازه گيري در زندگي را رعايت کرده باشيم . (7)

پي نوشت ها:

1. استبصار ، ج 3 ، ص 114 .
2. وسائل . ج 12 ، ص 314 .
3. وسائل . ج 12 ، ص 314 .
4. جامع الاصول ، ج 1 ، ص 594 .
5. جامع الاصول ، ج 1 ؛ ص 596 .
6.استبصار ، ج 3 ، ص 114 .
7.وسائل ، ج 12 ، ص 321 .

منبع: احتکار گناه کبيره است ، اخلاق در بازار

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت



 [ 08:51:00 ق.ظ ]





  امام حسن عسگری (ع) ذهن ها را می خواند!   ...

  

آگاهی اهل بیت پیامبر علیهم السلام از درون انسانها بر آنان که معتقد به امامت ایشانند جای هیچ شکی نیست. از آنجا که حضرات معصومین حجت و خلیفه خداینددارای این فضیلتند که از آنچه در دلها می گذرد آگاهند.این است که می دانند چه در ذهنها خطور می کند و حاجت نگفته را برآورده می نمایند. در این گفتار به نمونه هایی از ذهن خوانی افراد از سوی امام یازدهم شیعیان اشاره می شود

وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (سوره ملک،آیه13)

 گفتار خود را پنهان كنید یا آشكار(تفاوتى نمى‏كند)، او به آنچه در سینه‏هاست آگاه است!

 آگاهی اهل بیت پیامبر علیهم السلام از درون انسانها بر آنان که معتقد به امامت ایشانند جای هیچ شکی نیست. از آنجا که حضرات معصومین حجت و خلیفه خداینددارای این فضیلتند که از آنچه در دلها می گذرد آگاهند.این است که می دانند چه در ذهنها خطور می کند و حاجت نگفته را برآورده می نمایند. در این گفتار به نمونه هایی از ذهن خوانی افراد از سوی امام یازدهم شیعیان اشاره می شود.

  1.محمّد بن ابراهیم مى‏گوید: فقر بر من و بر پسرم غلبه كرد، برخاسته روى به راه آوردیم، در راه من گفتم: چه خوش باشد كه آن حضرت پانصد درهم به من دهد تا چندى به جهت كسوت خود و چندى به جهت عیال و چندى به جهت طعام و ادام و نفقه صرف كنم. پسرم گفت: اگر مرا سیصد درهم دهد تا چندى را درازگوش گوش بخرم و چندى به قرض دهم و چندى را كسوت كنم، مرادم حاصل است.

 چون به در خانه امام عسکری علیه السلام رسیدیم بى‏آنكه حلقه بر در زنیم یا كسى را آگاه كنیم یكى بیرون آمد و گفت: امام- علیه السلام- پدر و پسر را مى‏طلبد. خادم آمد و پانصد دینار به من و سیصد دینار به پسرم داد و فرمود: اى موالى! پانصد دینار را خرج كن به آن دستور كه در راه گفته بودى و پسرم را نیز فرمود: سیصد دینار به موجب مذكور صرف كن. گفتم كه هیچ شبهه ای نیست كه ایشان حجت خدا است كه مراد ما برآورد و مقصود ما را می‌دانست.(1)

 2. ابو هاشم مى‏گوید: به خدمت آن حضرت رفتم و در دل گذرانیدم كه از وى خاتمى طلب كنم و آن را تیمن و تبرك نگاه دارم. شرم داشتم كه از او سؤال كنم. مرا فرمود كه این خاتم به تو دادم كه در دل داشتى و این نگین بر آن افزودم.

 3. على بن زید مى‏گوید كه از خانه بیرون آمدم و عزیمت صحبت آن حضرت نمودم و مرا صد دینار بود، بر چیزى بسته در راه افكندم و بعد از آنكه به شرف صحبت آن حضرت مشرف گردیدم یادم آمد كه زر گم گشته، در دل اضطراب كردم اما به زبان نیاوردم. آن حضرت فرمود: خاطر جمع دار كه زر تو را برادرت یافته و به خانه برده. چون به خانه آمدم آن چنان بود كه آن حضرت فرموده بود. (2)

شیخ طوسى در الغیبة به سند خود از ابو هاشم جعفرى در ضمن حدیثى نقل كرده است كه گفت: تنگدست شده بودم و مى‏خواستم چند دینار از ابو محمد(علیه السلام) طلب كنم اما شرم داشتم. چون به خانه‏ام رسیدم صد دینار برایم فرستاده شد و این پیغام نیز همراه آن نوشته شده بود كه اگر حاجتى داشتى شرم مكن و بیم نداشته باش و طلب كن كه آنچه دوست دارى خواهى دید ان شاء الله

4. از ابو هاشم روایت شده كه گفت: از امام حسن عسكرى علیه السّلام شنیدم می فرمود: یكى از گناهانى كه آمرزیده نخواهد شد اینست كه انسان بگوید: اى كاش من مؤاخذه نمی شدم مگر به این (یك گناه؟)- راوى گوید: من با خودم گفتم: این مقاله از علوم دقیق است، سزاوار است كه انسان هر چیزى را از نفس خود جستجو كند. ناگاه دیدم امام عسكرى علیه السّلام متوجه من شد و فرمود: راست گفتى، آنچه را كه نفس تو به تو دستور داد عمل كن! زیرا كه شرك آوردن از جنبش مورچه در شب تاریك بر (كوه) صفا و بر لباس سیاه پوشیده‏تر است.(3)

 5. شیخ طوسى در الغیبة به سند خود از ابو هاشم جعفرى در ضمن حدیثى نقل كرده است كه گفت: تنگدست شده بودم و مى‏خواستم چند دینار از ابو محمد(علیه السلام) طلب كنم اما شرم داشتم. چون به خانه‏ام رسیدم صد دینار برایم فرستاده شد و این پیغام نیز همراه آن نوشته شده بود كه اگر حاجتى داشتى شرم مكن و بیم نداشته باش و طلب كن كه آنچه دوست دارى خواهى دید ان شاء الله.(4)

6. از محمّد بن عبد العزیز بلخى روایت شده كه گفت: یك روزى من در بازار غنم نشسته بودم، ناگاه دیدم كه امام حسن عسكرى علیه السّلام آمد، قصد باب عامه سرّمن‏رأى را داشت. من با خود گفتم: اگر صدا بزنم: آى مردم این آقا حجّت خدا است، او را بشناسید مرا خواهند كشت؟ همین‏كه آن بزرگوار نزدیك من آمد و بآن حضرت نگاه كردم انگشت سبابه خود را درب دهان خود نهاد و اشاره كرد: ساكت باش من بجانب حضرتش شتافتم، پاى مباركش را بوسیدم. فرمود: آیا نه چنین است كه اگر تو آن صدا را مى‏زدى كشته میشدى؟ در آن شب شنیدم كه میفرمود: یا تقیه یا قتل، پس تقیه كنید و نفسهاى خود را نگاه دارید!. (5)

 7.نصیر خادم گوید: من مكرر از حضرت عسكرى علیه السّلام شنیدم كه با غلامان رومى و ترك و صقالبه بزبان آنان سخن میگفت، و از این موضوع در شگفت بودم زیرا وى در مدینه متولد شده و تا كنون كسى ندیده بود كه او با این زبان‏ها تكلّم كند، من در این گونه افكار بودم كه ناگهان متوجه من شد و فرمود: خداوند تبارك و تعالى حجت خود را از سایر مردم تمیز میدهد و معرفت هر چیزى را بوى مرحمت میكند، حجت پروردگار كلیه لغات و انساب و آجال و حوادث را میداند و اگر این چنین نبود او و سایر مردم فرقى نداشتند.(6)

 چون به در خانه امام عسکری علیه السلام رسیدیم بى‏آنكه حلقه بر در زنیم یا كسى را آگاه كنیم یكى بیرون آمد و گفت: امام- علیه السلام- پدر و پسر را مى‏طلبد. خادم آمد و پانصد دینار به من و سیصد دینار به پسرم داد و فرمود: اى موالى! پانصد دینار را خرج كن به آن دستور كه در راه گفته بودى و پسرم را نیز فرمود: سیصد دینار به موجب مذكور صرف كن. گفتم كه هیچ شبهه ای نیست كه ایشان حجت خدا است كه مراد ما برآورد و مقصود ما را می‌دانست .

 8. حسن بن ظریف گوید: دو مسأله بنظرم رسید و اراده كردم آنها را از حضرت ابو محمد بپرسم، از آن جناب پرسیدم هنگامى كه قائم قیام میكند چگونه حكم میكند و در كجا براى اقامه حكم خواهد نشست؟ و نیز در نظر داشتم از وى بپرسم در باره تب هم چیزى مرقوم بفرمایند، و لیكن در هنگام نوشتن موضوع تب را فراموش كردم.

 پس از چندى جواب رسید كه قائم هنگامى كه قیام كند در بین مردم بعلم خودش حكم خواهد كرد همان طور كه داود به حكم خودش بین مردم حكم مینمود، و از كسى بینه نخواهد خواست، و تو قصد داشتى در باره تب چیزى بپرسى و لیكن فراموش كردى، اكنون متوجه باش و آیه شریفه‏ یا نارُ كُونِی بَرْداً وَ سَلاماً را بر ورقه‏اى بنویس و بر مریض آویزان كن، راوى گوید: من طبق دستور امام علیه السّلام عمل كردم و مریض ما خوب شد.(7)

 9. از على بن محمد بن حسن روایت شده كه گفت: پادشاه بجانب بصره خارج شد، امام عسكرى علیه السّلام با شیعیان خود با سلطان خارج شد، ما عده‏اى بودیم كه بین دو دیوار نشسته بودیم و در انتظار مراجعت آن حضرت بودیم، وقتى كه آن بزرگوار برگشت و مقابل ما رسید نزد ما توقف كرد، با یك دست كلاى خود را از سر خود برداشت و دست دیگر را بالاى سر خود نهاد و در صورت یكى از رفقاى ما خندید. آن مرد فورا گفت: شهادت میدهم كه تو حجّت و برگزیده خدا هستى. ما جریان را از آن شخص پرسش كردیم؟! گفت: من در باره امامت امام عسكرى شك داشتم، با خود گفتم: اگر آن حضرت برگردد و كلاى خود را از سر خود بر دارد من به امامت او معتقد مى‏شوم.(8)

  پی نوشت:

 1. آثار الأحمدى،استرآبادى‏،ص:548، ناشر: میراث مكتوب‏ تهران‏،سال چاپ: 1374 ش‏

 2. همان، ص 549   

 3. ترجمه إثبات الوصیة، ص 468 ،مسعودى/مترجم محمدجواد نجفى‏،ناشر: اسلامیة تهران‏ چاپ: دوم‏1362 ش‏

 4. سیره معصومان،سید محسن امین/مترجم حجتى كرمانى‏، ج‏6 ،ص : 250،ناشرسروش‏،چاپ: دوم‏ 1376 ش‏

  5. ترجمه إثبات الوصیة ، ص471    

 6. زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام/ ترجمه إعلام الورى طبرسى،عزیز الله عطاردى‏،ص494،ناشر: اسلامیة تهران‏ 1390 ق‏ 

 7.همان، ص495    

8. ترجمه إثبات الوصیة،ص476   

سید روح الله علوی

 منبع : بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

 

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت



[سه شنبه 1391-12-01] [ 09:21:00 ق.ظ ]





1 3 5 ...6 7

  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما