مدرسه علمیه الزهرا(س)قروه
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
فروردین 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31








جستجو





حدیث روز







محتواها





فال حافظ





پاسخگویی آنلاین به شبهات





حدیث





قرآن آنلاین





اوقات شرعی





لحظه شمار غیبت













لااله الا الله ملک الحق المبین

ذکر کاشف الکرب

  تاج بندگی   ...

-نا محرم

نمازش که تمام شد چادر را تا کرد و گذاشت در سجاده.موهایش را پریشان کرد

و سرخاب وسفیدابی کرد و وارد مجلس مهمانی شد.فرشته سمت چپ لبخند

تلخی زد و به فرشته سمت راست گفتː<انگار فقط خدا نا محرمه!….>

حجاب برای زن ,تاج بندگی از خداست.

 

موضوعات: داستانک  لینک ثابت



[شنبه 1392-06-30] [ 10:00:00 ب.ظ ]





  بوی ماه مهر   ...

کلیدهای موفقیت در درس براساس روایات

در هر کارى براى رسیدن به (هدف) و کسب موفقیت, رمز و راز و شیوه ها و قواعدى است که رعایت آنها, راه را میان بُر مى سازد. درس خواندن و (موفقیّت تحصیلى) نیز از این قاعده مستثنا نیست. پس سزاوار و بجاست که جوانان این رموز و روش ها را بشناسند و به کار بندند تا از تلاش علمى و آموزشى خود, بیشترین بهره و سریع ترین ثمره را به دست آورند. برخى از این رموز عبارت اند از:

1 ـ سؤال
دانش آموز, با برخوردارى از روحیه تواضع و کنار گذاشتنِ غرور, آنچه را نمى داند باید بپرسد و مشکلات درسى خود را با معلّم در میان بگذارد. اگر کسى غرور و تکبر داشته باشد, راه فهم و علم را به روى خود مى بندد و (پرسیدن) ـ که اعتراف ضمنى به ندانستن است ـ براى او دشوار مى شود.
پرسش, (کلید گنجینه دانش) است. این حکمت, در کلمات پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله)آمده است: (العلمُ خزائن و مفتاحُها السؤال. )1
گاهى هم شرم و خجالت مانع پرسیدن مى شود. امام باقر$ فرمود: (بپرس و از پرسیدن روى بر نگردان و خجالت نکش, چرا که این دانش را هر کس تکبّر یا خجالت داشته باشد, نمى آموزد. )2

2 ـ فراغت خاطر
ذهن آشفته و خاطرِ پریشان, مانع تحصیل است. پراکنده کارى و جدّى نگرفتن درس, سبب سستى چرخه آموزش مى شود. آن که هر روز موضوعى و هر فصل رشته اى بر مى گزیند و امروز و فردا مى کند و در کنار درس به کارهاى جنبى و متفرّقه مى پردازد و فرصت تحصیلى را به کارهاى غیر درسى صرف مى کند. عقب خواهد ماند.
پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله)از جمله وصیت هاى حضرت خضر به موساى حکیم را چنین نقل مى کند: (یا موسى! تَفَرّغْ للِعلمِ انْ کنتَ تُریدُه, فانّما العلمُ لمَنْ یَفْرَغُ له;3 اى موسى! اگر علم مى خواهى, خود را براى آن خالص و فارغ بساز, چرا که دانش از آنِ کسى است که خود را براى آن فارغ و یکدل کند.) در توصیه هاى امام سجاد$ راجع به حقوق معلّم آمده است که عقل و ذهن و دل و فهم خود را براى معلّمت خالى و فارغ بساز تا بهتر بتوانى از دانش او بهره بگیرى.4

3 ـ توجّه و گوش دادن
تمرکز فکر و جمع بودن حواس در هنگام تحصیل و فراگیرى دانش, عامل مهمّى براى یادگیرى است. در متون دینى از موضوعى به نام (حُسن الإستماع) یاد شده است; یعنى خوب گوش کردن. کسى که هنگام مطالعه و درس خواندن یا شنیدن درس استاد, حواسش جمع نباشد و خوب گوش ندهد, یادگیرى او هم دچار اختلال و آسیب خواهد شد. از سخنان امام على$ در این زمینه چنین مى خوانیم: (وقتى نزد دانشمندى نشسته اى, بیش از آن که حرف بزنى, بر شنیدن حریص و مشتاق باش و همان طور که خوب حرف زدن را یاد مى گیرى, خوب گوش دادن را هم بیاموز.5
علامه طباطبائى در باره شهید مطهرى مى فرمود: (مرحوم مطهرى یک هوش فوق العاده اى داشت و حرف از او ضایع نمى شد. حرفى که مى گفتیم, مى گرفت و به مغزش مى رسید… هر چه مى گفتیم هدر نمى رفت ; مطمئن بودم که هدر نمى رود. )6

4 ـ یادداشت
اگر علم را ثبت و ضبط و یادداشت نکنیم, فراموش مى شود. به حافظه هم چندان نمى توان تکیه کرد. بسیارى افراد توفیق علمى خود را مدیون یادداشت هاى خویشند. حضرت رسول(صلى الله علیه و آله)فرمود: علم را به قید و بند بکشید (قیّدوا العلم) پرسیدند: به بند کشیدن علم چگونه است؟ فرمود: (کتابَتُهُ; با نوشتن آن. )7
امام حسن مجتبى$ فرزندان و برادر زادگان خود را گرد آورد و به آنان فرمود: شما کوچک هاى قومى هستید و امید است که بزرگ هاى قوم دیگر شوید, پس دانش بیاموزید. هر کس از شما نتوانست علم را حفظ کند و به خاطر بسپارد, آن را بنویسد و در خانه اش بگذارد.8 امام صادق$ نیز فرمود: (اکتبوا, فًإنّکم لا تحفظون حتّى تکتبوا;9 بنویسید, شما آموخته هاى خود را حفظ نمى کنید تا آن که بنویسید)
ییادداشت بردارى از درس ها, آموخته ها و شنیده ها, یکى از رموز موفقیّت در تحصیل است. بسیارى نیازمند دفترها و جزوه هاى هم کلاسى هاى خویشند, چرا که خود ننوشته اند و از (یادداشت) بهره نگرفته اند.

5 ـ پیگیرى و استمرار
عامل دیگر موفقیّت, جدیّت, پیگیرى, سخت کوشى و خسته نشدن است. هر هدفى با تداوم و تلاش, قابل دسترسى است. اگر با کمترین ضعف و ناکامى به وجود آمده آموزش را کنار بگذاریم و دلسرد شویم, ناکامى هاى بیشتر و بزرگ ترى در انتظارمان خواهد بود. البته جاذبه هاى فرعى و دل مشغولى هاى گوناگون و کشش هاى غیر درسى وجود دارد, اما دانش آموز موفق کسى است که بر این جاذبه ها غلبه کند و از پیمودن راه و کوشش براى نیل به هدف, خسته نشود.
پیگیرى و تداوم, هم هدف را همیشه زنده مى دارد, هم آموخته ها را زنده و با طراوت نگه مى دارد و هم انگیزه آموزشى را تقویت مى کند. امام على$ فرمود) هر کس دانش را زیاد مرور و بررسى کند, آنچه را آموخته فراموش نمى کند و آنچه را هم نمى داند, مى آموزد).10 این موضوع به نوعه با مسئله (تکرار) هم مرتبط است. خواندن و تکرار کردن آموخته ها, آن را در ذهن و دل مستقر مى سازد و از فراموشى جلوگیرى مى کند.

6 ـ اغتنام فرصت ها
(زمان), سرمایه هر دانش آموز است. فرصت جوانى و نشاط شباب, زودگذر و غیر قابل بازگشت است. افسوس خوردن بر فرصت هاى سوخته و از دست رفته هم مشکلى را حل ّ نمى کند. اگر بزرگان دین فرصت را همچون ابر, گذرا دانسته اند, هشدارى براى بهره گیرى از)حال) و (فرصت امروز) و هدر ندادن این سرمایه است.
بهره گیرى از صبحدم, سحرخیزى و از دست ندادن فرصت هاى پر نشاط آغاز روز, بهره هاى فراوانى دارد. در تقسیم بندى وقت ها, باید سرشارترین لحظه ها و پر انرژى ترین ساعت ها را براى کارهاى علمى و فکرى گذاشت; نه آن که در ساعات اولیّه بامداد خوابید و این (زمان طلایى) را در خواب و رختخواب سپرى کرد. پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله)فرمود: در کسب دانش, سحر خیز باشید و اوّل روز در پى آن روید, چرا که سرخیزى مایه برکت و کام یابى است.11 در سرمشق هاى خوشنویسى هم به ما آموخته اند: (سحر خیز باش تا کامروا باشى).

7 ـ برنامه ریزى
تنظیم وقت, تقسیم درست زمان و به کارگیرى صحیح فرصت به تناسب اهمیّت موضوعات, در رسیدن به هدف مؤثّر است. تا هدف مشخّص نباشد, امکان برنامه ریزى هم نیست. تا محدوده زمان و میزان توانایى و فرصت و امکانات, معیّن نباشد, این (اولویّت بندى) عملى نخواهد شد. با برنامه ریزى مى توان فرصت و وقت را توسعه داد و به همه کارها رسید و مشکلِ (نمى رسم) و (وقت نمى کنم) را حل کرد. بدون نظم و برنامه ریزى, فرصت هاى زیادى هدر مى رود و بدون (اولویت بندى) زمان و عمر ما صرف کارهاى بیهوده و کم اهمیّت مى شود. حضرت على$ فرمود: (من اشتغل بغیر المهم ضیّع الاهم ّ;12 هر کس به کار غیر مهم مشغول شود, کار مهم تر را تباه و ضایع مى سازد). این همان (مدیریت زمان) و برنامه ریزى و اهم و مهم ّ کردن کارها و برنامه هاست.
آن حضرت در سخن دیگرى فرموده است: (بسیارى از مردم در پى کارهاى زاید و غیر لازم (و حاشیه اى و کم اهمیّت) مى روند و کارهاى اصلى و عمده را وا مى گذارند).13 کلام امام, نقد شیوه کسانى است که برنامه ریزى حساب شده اى در کار خود ندارند. اگر دانش آموزان تنظیم حساب شده اى در مورد اهداف, برنامه ها, کارها و صرف اوقات نداشته باشند, زیان خواهند کرد.

8 ـ معلّم خوب
تأثیر یک معلّم دانا, دلسوز, آگاه و صمیمى در رشد علمى و فرهنگى دانش آموز بسیار است. بسیارى از انسان هاى موفق, کام یابى هاى علمى خود را مدیون برخوردارى از چنین اساتیدى هستند که هم تجربه کارى دارند, هم برتریِ علمى, هم دلسوزى در تعلیم و تربیت و هم رابطه هاى صمیمى با شاگردان. از این رو انتخاب استاد و بهره گیرى از محضر علمى چنین اساتیدى, از جمله رموز موفقیت تحصیلى است.
در کتاب هاى تفسیر, در ذیل آیه )فلینظر الأنسان الى طعامه) (انسان باید به طعام خود به دقّت بنگرد) از امام باقر$ روایت شده است: یعنى این که بنگرد علم و دانش خود را از چه کسى مى آموزد.14 وقتى ذهن و دل دانش آموز در اختیار استاد قرار مى گیرد, شکل گیرى شخصیت علمى و اخلاقى و پیشرفت او نیز از استادش اثر مى پذیرد.
امام حسن مجتبى$ فرمود: (عجبت لمن یتفکّر فى مأکوله, کیف لا یتفکّر فى معقوله, فیجنّب بطنه ما یؤذیه و یودع صدره ما یزکیّه;15 شگفت از کسى که در خوراکى خود دقت مى کند, اما در مسائل عقلى و فکرى خود اندیشه نمى کند; شکم خود را از آنچه آزارش مى دهد دور مى دارد, اما سینه و دل و جانش را به چیزى که او را تزکیه کند, وا مى گذارد). تأکید حضرت بر دقت بر (غذاى فکرى) و (تغذیه علمى) است که باید از مجراهاى صحیح انجام گیرد و شکل گیرى شخصیت و ثمر دهى وجود انسان, در دست افراد به تعهّد قرار نگیرد.

9 ـ اعتماد به نفس
خداوند, استعداد و توان آموختن و پیشرفت را در همه کس قرار داده است; هر چند ممکن است در افراد, متفاوت باشد. شناخت خود و ایمان به توان مندى ها و اعتماد به نفس سبب مى شود که دانش آموز, زود مأیوس نشود و طى کردن راه پیشرفت را براى خود غیر ممکن نشمارد. مطالعه در باره انسان هایى که در شرایط مساوى یا مشابه با شما هستند, اما به درجاتى از رشد علمى و موفقیت دست یافته اند, نشان مى دهد که آن گونه توفیق ها محال نیست و براى شما نیز فراهم مى شود, به شرط آن که خود را و روحیه تان را نبازید و از ناکامى ها و شکست ها, پلى براى پیروزى هاى بعدى بسازید و تحقیرها و ملامت هاى دیگران سبب دلسردى و نامیدى شما نشود. داشتن (روحیّه) و (امید), نقش مهمّى در کام یابى دارد. توجّه به (داشته ها) و شناخت نعمت هاى الهى و زمینه هاى رشد, اعتماد مى آفریند. مهم ّ, کشف آن دنیاى باطن و ایمان به توانستنِ خویش است.

10 ـ همّت بلند
بى دلیل نگفته اند که:
همّت بلند دار که مردان روزگار از همّت بلند به جـایى رسیده اند
هر چه هدف متعالى تر و همّت والاتر باشد, تلاش انسان هم به تناسب آن افزون تر و به کارگیرى توانایى ها بیشتر خواهد شد. در کوهنوردى, آنان که (رسیدن به قلّه) را در نظر داشته باشند, نسبت به کسانى که صعود به ارتفاع کمى از یک قلّه سرکشیده را مدّ نظر دارند مسافت بیشترى طیّ خواهند کرد. معروف است که یکى از دانشمندان از فرزند خود پرسید: تو مى خواهى در علم و دانش به کجا برسى؟ گفت: مى خواهم به رتبه و مقام تو برسم. پدر گفت: قطعاً به جایى نخواهى رسید, چون من مى خواستم به مقام علمى امام صادق$ برسم که به این جا رسیده ام; تو که مى خواهى به حدّ من برسى, به مقامى نخواهى رسید.

یک نمونه خوب
اگر بخواهیم نمونه اى از یک انسان شایسته را نام ببریم که خوب درس خواند و خوب آموخت و در مقام شاگردى و معلّمى, انسان موفّقى بود, شهید آیة الله مطهرى نمونه مناسبى است. وى با اشتیاق و شور درس مى خواند, به استادان خود نهایت احترام را مى گذاشت, از فرصت هاى خود حدّاکثر بهره را مى گرفت, وقت خود را صرف آموختن لازم ترین و مفیدترین علوم مى کرد, از هدر رفتن وقت خود جلوگیرى مى نمود, با افراد صالح و جدّى همدرس بود, نزد اساتید پخته و با شخصیت و دانا درس مى خواند, ذهن خود را از پراکندگى و تشویش باز مى داشت, در درس خواندن بسیار جدّى, کوشا, صبور و مقاوم بود, علم آموزى او بسیار ژرف بود و با دانش به صورت سطحى برخورد نمى کرد. در کنار آموختن, به تهذیب نفس و توجّه به معنویّات و اخلاص و عبادت هم اهتمام مى ورزید, براى پخته شدن مباحث علمى به نقد و گفت وگو و مباحثه مى پرداخت, نقدهاى دیگران را صمیمانه مى پذیرفت و از آنها بهره مى گرفت.
در پایان به گوشه اى از توصیه هایى که شهید مطهرى به فرزند بزرگوارش داشته, اشاره مى کنیم, که براى همه ما آموزنده است و مى توان راز و رمز موفقیّت را از آن شناخت:
(… در انتخاب دوست و رفیق, فوق العاده دقیق باش, که مار خوش خط و خال فراوان است. همچنین در مطالعه کتاب هایى که به دستت مى افتد, بر اطلاعات اسلامى و انسانیّت بیفزا. اگر جلسات خوبى در تبریز هست شرکت کن. اگر کتابى از این دست لازم شد پیغام بده تا برایت بفرستم. حتّى الإمکان از تلاوت روزى یک حزب قرآن که فقط پنج دقیقه طول مى کشد, مضایقه نکن و ثوابش را هدیه روح مبارک حضرت رسول(صلى الله علیه و آله)بنما که موجب برکت عمر و موفقیت است. ان شاءالله. )16

پی نوشتها:

1ـ تحف العقول, ص 51.
2ـ علل الشرائع, ص 606.
3ـ العلم و الحکمة فى الکتاب و السنّه, ص 238.
4ـ ر. ک: رسالة الحقوق, بخش (و اما سائسک بالعلم).
5ـ المحاسن, ج 1, ص 364.
6ـ جلوه هاى معلمى استاد مطهرى, ص 30.
7ـ تحف العقول, ص 36.
8ـ العلم و الحکمة فى الکتاب و السنه, ص 240.
9ـ اصول کافى, ج 1, ص 52.
10ـ غرر الحکم و درر الکلم, حدیث 10758: (من اکثر مدارسة العلم لم ینس ما علم و استفاد ما لم یعلم).
11ـ العلم و الحکمة فى الکتاب و السنه, ص 252: (اغدوا فى طلب العلم, فان ّ الغدوّ برکة و نجاح).
12ـ الحیاة, ج 1, ص 308.
13ـ همان: (فان ّ کثیراً من الناس یطلبون الفضول و یضعون الأصول).
14ـ اصول کافى, همان, ص 49.
15ـ العلم و الحکمة فى الکتاب و السنه, ص 236.
16ـ جلوه هاى معلمى استاد مطهرى, ص 41.

منابع پژوهش:
1 ـ شیوه هاى موفقیت در تحصیل, محمدحسین حقجو.
2 ـ جلوه هاى معلمى استاد مطهرى, انتشارات مدرسه.
3 ـ رمز پیروزى مردان بزرگ, جعفر سبحانى.
4 ـ مسائل آموزش و پرورش, محمد طاهر معیّرى.
5 ـ حدیث رویش, ابوالقاسم حسینى ژرفا.
6 ـ تعلیم و تربیت در اسلام, مرتضى مطهرى.
7 ـ الحیاة, ج 1 (بخش علم و تعلم).
8 ـ العلم و الحکمة فى الکتاب و السنّه, محمد محمدى رى شهرى.
9 ـ اگر نوجوان مى شدم!, مولود شمس نژاد.
10 ـ سى درس براى موفقیّت, ج. کامیارراد.
11 ـ مهارت در اندیشیدن, ادوارد. د. بونو, ترجمه بهمن لطیف.
12 ـ آداب تعلیم و تربیت در اسلام, شهید ثانى, ترجمه محمد باقر حجّتى.
13 ـ وظایف اخلاقى معلم و شاگرد, محمد اسماعیل نورى.
14 ـ دفتر را باز کنیم, حمید گروگان.
15 ـ در مکتب تجربه, حمید گروگان.
16 ـ نگرانى ها و ناامیدى ها, محمد جعفر امامى.
17 ـ کلیدهاى تربیتى و تعلیمى, دکتر رجبعلى مظلومى.
نویسنده: حجة الاسلام جواد محدّثى
منبع: http://rahpouyan.com

موضوعات: کلیدهای موفقیت  لینک ثابت



 [ 09:09:00 ب.ظ ]





  چه بخوریم چه نخوریم   ...

بخور نخورهای طب سنتی

 



خوردن هر ماده غذایی که دیرهضم باشد با هر ماده غذایی که سریع‌الهضم است یا دو ماده خوراکی طبیعت سرد می‌تواند در درازمدت (در صورتی که به طور مکرر و عادتی به مصرف برسند) مسئله‌ساز شود.


خربزه و عسل

شما می‌دانید قدیمی‌ها چرا می‌گفتند نباید غذاهایی مثل خربزه و عسل یا ماست و ماهی را با هم خورد و آیا مصرف این مواد واقعاً می‌تواند مشکل‌ساز شود؟ دکتر مهرداد کریمی، متخصص طب سنتی، به این پرسش‌ها پاسخ داده است.

 

آقای دکتر! از قدیم شنیده‌ایم که می‌گفتند خربزه و عسل با هم نخور که در دلت سنگ می‌شود یا ماست و ماهی بخوری پوستت لک می‌آورد. آیا این گفته‌ها پایه علمی دارند؟

نه، این جملات باورهایی کاملاً اشتباه هستند. به طور کلی، این موضوع درست است که خوردن هر ماده غذایی که دیرهضم باشد با هر ماده غذایی که سریع‌الهضم است یا دو ماده خوراکی طبیعت سرد می‌تواند در درازمدت (در صورتی که به طور مکرر و عادتی به مصرف برسند) مسئله‌ساز شود اما بیان این مسئله که خوردن آن‌ها باعث می‌شود در دل سنگ شوند یا حتماً برص یا لک می‌آورند، درست نیست.

 

پس یعنی قوانین و ممنوعیت‌هایی در طب سنتی در رابطه با مصرف مواد غذایی با هم وجود دارد؟

بله، یکی از ارکان اساسی در طب سنتی تغذیه مناسب است و یکی از بخش‌های تغذیه مربوط به آداب غذا خوردن و آب نوشیدن می‌شود. منظور از آداب این است که چه غذایی را به چه میزان و با چه غذای دیگری مصرف کنیم. در طب سنتی قانون‌هایی وجود دارد که بر اساس آن باید ترتیب وقت غذا مشخص باشد. منظور از ترتیب وقت غذا این است که چه غذایی را به دنبال چه غذای دیگری می‌توان مصرف کرد تا بدون عارضه باشد.

بر اساس آموزه‌های طب سنتی، استفاده از ادویه‌های ترکیبی درست نیست.

مثلاً باقالای سرد را باید با گلپر یا حلیم گندم را با دارچین مصرف کرد و قرار نیست

اگر غذایی سرد است با آن چند ادویه یا گیاه گرم مصرف شود

 

چند نکته اساسی که باید بدانیم این است که فرد باید به صورت فیزیولوژیک عمل کند یعنی تا احساس ضعف و گرسنگی نکرده نباید غذا تناول کند. اگر تشنه یا گرسنه بود نباید به یک‌باره میزان زیادی غذا بخورد یا آب بنوشد. یکی دیگر از قوانین در طب سنتی، مسئله مزاج است. هر فردی در هر سنی مزاج خاص خود را دارد و فرد هر غذایی که می‌خواهد بخورد باید ملاحظه سنش و فصلی که در آن هست را بکند. اجتناب از خوردن نان گرم و آشامیدن آب سرد بعد از آن، اجتناب از خوردن غذاهای سریع‌الهضم بعد از غذاهای دیرهضم، اجتناب از خوردن همزمان دو غذای گرم یا سرد یا لزج یا قابض یا نفاخ از جمله این قوانین است.

 

لطفاً مثال‌های ملموس‌تری بزنید تا متوجه این قوانین شویم.

مثلاً خوردن خربزه بعد از گوشت اشتباه است. گوشت غذایی دیرهضم است و نیاز دارد تا در دستگاه گوارش کار بیشتری روی آن انجام شود در حالی که خربزه، غذایی زودهضم است. وقتی این دو خوراکی همزمان یا پشت سر هم مصرف می‌شوند، هضم گوشت دچار مشکل می‌شود. البته خربزه با گوشت فرایندی ایجاد نمی‌کند، بلکه خربزه در دستگاه گوارش سریع‌تر هضم می‌شود در صورتی که گوشت هنوز نیاز به هضم شدن دارد. این تداخل بر دستگاه گوارش اثر منفی می‌گذارد و در صورت تکرار در درازمدت فرد را دچار عارضه می‌کند. خوردن سرکه بعد از برنج، خوردن میوه به خصوص انگور بعد از کله‌پاچه، خوردن شیر یا فراورده‌های لبنی به عنوان دسر بعد از گوشت و تخم‌مرغ، خوردن حلیم یا آش بلغور با انار، خوردن عدسی یا ماش با سرکه، خوردن خربزه با عسل، کشمش با عسل،‌ انبه با آب طالبی و … به همین علت اشتباه است. خوردن همزمان حلیم و کله‌پاچه نیز چون هر دو دیرهضم هستند یا ماست و آب‌لیمو و ماست و ماهی و حتی ترب چون سرد هستند یا تمبرهندی یا رب‌های ترش و آب انار چون هر دو ترش و قابض هستند یا سیر و پیاز چون نفاخ‌ هستند یا مصرف همزمان ادویه‌هایی مثل میخک و زنجبیل در غذا چون هر دو گرمند، توصیه نمی‌شود.

به ‌طور کلی، بر اساس آموزه‌های طب سنتی، استفاده از ادویه‌های ترکیبی درست نیست. مثلاً باقالای سرد را باید با گلپر یا حلیم گندم را با دارچین مصرف کرد و قرار نیست اگر غذایی سرد است با آن چند ادویه یا گیاه گرم مصرف شود. مصرف آب گرم با غذای شور یا مصرف آب سرد با میوه‌های دارای رطوبت بالا مثل نارنگی یا هندوانه به دلایلی که البته توضیح آن پیچیده است نیز توصیه نمی‌شود.

 

تمام افراد در هر سنی با هر مزاجی باید این قوانین را رعایت کنند؟

بله، البته رعایت این مسایل با پیش‌فرض سالم بودن فرد است. ممکن است به افراد بیمار یا در شرایط خاص به بعضی افراد به صورت دریافت دارو، مصرف برخی ممنوعیت‌ها، بعد از غذا توصیه شود.

مصرف آب گرم با غذای شور یا مصرف آب سرد با میوه‌های دارای رطوبت بالا مثل نارنگی یا هندوانه به دلایلی که البته توضیح آن پیچیده است نیز توصیه نمی‌شود

 

مثلاً افرادی که گیاه‌خوارند چون سبزی‌ها اکثراً سرد و تر هستند و مصرف آن‌ها باعث افزایش رطوبت در بدن می‌شود به عنوان ادویه برایشان استفاده از آنقوزه توصیه می‌شود چون گرمی زیاد این ادویه، رطوبت گیاهان و آسیب و عوارض مصرف آن‌ها را کمتر می‌کند.

 

آیا مصرف غذاهای ممنوع پشت هم یا همزمان در همان لحظه مشکل‌آفرین است یا در اثر تکرار عوارض بروز می‌کنند؟

در برخی از موارد عوارض را همان لحظه می‌بینیم مثل خوردن انگور بعد از کله‌پاچه اما به طور کلی، در افراد مستعد، عادت به مصرف این مواد در درازمدت باعث بروز بیماری می‌شود. مثلاً فردی را در نظر بگیرید که عادت دارد شام دیر می‌خورد، در وعده شام گوشت می‌خورد و قبل از خواب هم شیر یا ماست مصرف می‌کند یا مثلاً فردی که عادت دارد همراه برنج، ترشی می‌خورد، تکرار این آموزه‌های غلط در افراد مستعد از نظر مزاج و در شرایط خاص است که آسیب‌رسان می‌شود.

 

آیا در اثر مصرف این ممنوعه‌ها فرد دچار بیماری‌های مشخصی می‌شود؟

خیر، گاهی می‌شنویم که مصرف ماست و ماهی و ترشی به ویژه در کودکی برص می‌آورد. این موضوع اصلاً درست نیست. مصرف همزمان چند ماده غذایی سرد، اخلاط سرد و خلط سودا ایجاد می‌کند. از طرفی، یکی از مکانیسم‌های برص در طب سنتی نیز ایجاد آن به واسطه خلط سوداست اما این‌گونه نیست که حتماً به دلیل مصرف همزمان غذاهای سرد، فرد برص بگیرد. این مواد به هر حال دستگاه گوارش را دچار اختلال می‌کنند و بسیاری بیماری‌ها از همین‌جا نشأت می‌گیرند.

بخش تغذیه و آشپزی تبیان




منبع: سلامتیران - سمیه مقصودعلی

موضوعات: اطلاعات پزشکی  لینک ثابت



[پنجشنبه 1392-06-28] [ 01:33:00 ق.ظ ]





  خواهرم سیاهی چادر تو کوبنده تر از سرخی خون من است...   ...

روز اول ورودش به دانشگاه بود،در راه بر گشت حسابی کلافه اش کردند،"خانوم برسونمتون؟""خانوم شماره بدم ؟” خانوم…  خانوم …"خانوم افتخار میدین؟”

بغضی راه گلویش را بسته بود.غمگین و کلافه انگار که دنیا روی سرش آوار شده باشد.در سرش غوغایی بود.از آن شهر و آدم هایش دلگیر شد.سر راه به یک امام زاده که در آن نزدیکی بود رفت،زانوانش را بغل گرفت و هق هق گریه اش به راه افتاد.تا توانست با خدا درد و دل کرد و بعد از امام زاده بیرون زد.احساس سبکی می کرد.عجیب بود دیگر خبری از متلک هاوحرف و حدیث های چند ساعت قبل نبود.با بهت و حیرت به دور و برش نگاه می کرد…شهر همان شهر قبلی با همان آدم های قبلی،مگر در آن یکی دو ساعت چه اتفاقی افتاده که دیگر کسی او را اذیت نمی کند؟؟.برای لحظه ای به خودش آمد متوجه شد که:

چادر امام زاده را یادش رفته از سرش در آورد…

موضوعات: داستانک  لینک ثابت



[یکشنبه 1392-06-24] [ 11:43:00 ب.ظ ]





  اندکی تامل در قرآن...   ...
قرآن‌کریم

قرآن دارای 114 سوره و بنابر مشهور 6666 آیه است. و طبق مشهور، واژه «وَ لیَتَلَطَّف» به معنای “نهایت دقت را رعایت کند” که در آیه 19 سوره کهف آمده ، درست در وسط قرآن مجید از نظر شماره کلمات ، قرار گرفته است .

این خود داستان آموزنده‌ای دارد که به آن اشاره می‌کنیم:

اصحاب کهف ، گروهی از مردان هوشیار و با ایمان بودند، و در میان انواع نعمتها در دربار شاه زمان خود بنام دقیانوس به سر می بردند، ولی از محیط آلوده خود، سخت ناراحت بودند.

اینها برای حفظ دین خود، تصمیم گرفتند، از طاغوت و محیط طاغوت زده خود که غرق در خرافات و فساد بود، هجرت کنند.

سرانجام مخفیانه با رعایت موازین تاکتیک و مخفی کاری ، از شهر افسوس بیرون آمده و روزها به راه خود ادامه دادند تا سرانجام به غاری (غار در عربی کهف نامیده می‌شود) رفتند، و دنیای آلوده را با وسعتش ، رها کردند و برای حفظ دین ، غار خشک و تاریکی را محل سکونت خود قرار دادند.

امام صادق علیه السلام فرمود: اصحاب کهف، با اینکه مردان میان سال بودند، خداوند آنان را در آیه 10 سوره کهف به عنوان جوان یاد کرده است . زیرا ایمان به پروردگار داشتند و دارای قلبی جوان بودند.

به هر حال آنها که هفت نفر بودند از درگاه خدا، راه نجات خود را طلبیدند، و خداوند دعایشان را مستجاب کرد، امداد غیبی الهی شامل حال آنها شد و خواب آنها را فرا گرفت، و طبق آیه 25 سوره کهف ، آنها 309 سال در خواب بودند، سپس بیدار شدند و نمی‌دانستند چه مدت خوابیده‌اند، و فکر می‌کردند که یک روز یا نصف روز در خواب بوده‌اند.

سرانجام گفتند، پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است، پولی به یکی از افراد خود دادند، تا به شهر برود و غذا خریداری کند.

قرآن در اینجا می فرماید: «وَلْیَتَلَطَّفْ وَلَا یُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا» با هم گفتند، آن یک نفر که برای خریدن غذا می رود، باید نهایت دقت را به خرج دهد و هیچ کس را از وضع ما آگاه نسازد.

و این یک درس مهم است ، باید یک مسلمان برای حفظ خود و زندگی و جامعه خود ، به گونه‌ای رفتار کند که اسرارش افشا نگردد؛ چه رازهای شخصی و چه خانوادگی و چه اسرار شغلی و… بنابراین واژه وسط قرآن ، درس پوشیدن اسرار و رازداری را به ما می آموزد.

تلطُّف به معنی “رعایت دقیق و ظریف” و مخفی کاری ، برای حفظ خود می آید.

موضوعات: تفسیر  لینک ثابت



[شنبه 1392-06-23] [ 11:33:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما