یهود و جوامع مخفی 
سازمان فراماسونری: معماران و سنگتراشانی که در قرون گذشته در اروپا کلیساها و کاخهای باشکوه و مستحکم را بنا می کردند عمدتاً یهودی بودند. تقاضای زیاد برای ساخت این بناها سبب شد که این معماران به تدریج دارای آزادی عمل و نفوذ فراوان شوند. آنان در قرن سیزدهم میلادی برای خود اتحادیه ای تحت عنوان «معماران آزاد» (Freemasonary) تشکیل دادند. آنها برای حفظ اسرار حرفه ای خود، جوانانشان را در مکانهای مخفی به نام «لژ» آموزش می دادند. به تدریج بخشی از اشراف، روشنفکران و بورژواها نیز به این اتحادیه پیوستند. از قرن پانزدهم به بعد، بورژواهای یهودی از سراسر اروپا در لندن گرد آمده و این اتحادیه را تحت اختیار گرفته و آن را از شکل اتحادیۀ معماران ساختمان خارج ساختند. بوژوازی یهود از طریق این اتحادیه با نفوذ بر دولتمردان و اعضای پارلمانهای اروپا و تصویب قوانین به نفع خود به تدریج بر ثروت و قدرت خود افزود تا این که در سال 1717 میلادی، فردی به نام جان تئوفیل دزاگولیه اولین لژ بزرگ فراماسونری(نوین) را در لندن تأسیس نمود. وی به همراه جیمز اندرسون، قانون اساسی ماسونیه را نیز تدوین نمود. این دو نخستین کسانی بودند که به انجمن ماسونی، ماهیت فرهنگی – سیاسی بخشیدند. پس از آن، طی مدت 60 الی 70 سال تمام پایتخت های اروپایی دارای لژهای فراماسونی شدند که همه تابع لندن بودند. این تشکیلات در تحقق انقلابهای اومانیستی و سکولار فرانسه و انگلستان نقش کلیدی داشت. این تشکیلات در سال 1789 در فرانسه انقلاب کرد. در قرن سیزدهم، ادوارد پادشاه انگلستان همۀ یهودیان را از این کشور اخراج کرد اما در اواسط قرن هفدهم الیور کراموِل که یک پروتستان فراماسون بود،

ادامه مطلب :

 پس از گردن زدن شاه و ملکه و تعطیل کردن مجلس و به دست گرفتن نیروی نظامی، ادارۀ امور کلی انگلستان را به یهودیان سپرد. با فعالیت هدفمند این تشکیلات، در ایران و عثمانی و روسیه در مدت دو سال، سه انقلاب رخ داد که در ایران و عثمانی مشروطیت پذیرفته شده که زمینه ساز تغییرات بعدی در این کشورها گردید. سه انقلاب مهم در بیست سال آخر قرن هجدهم(انقلاب فرانسه، انقلاب صنعتی انگلستان و انقلاب استقلال آمریکا) کاملاً تحت نظر فراماسونری طرح ریزی و اجرا گردید و حاکمیت یهود را بر این کشورها تثبیت نمود.
دستگاه فراماسونری در این دوره رونق سیاسی بسیاری یافت و پادشاهان و سیاستمداران فراوانی به عضویت آن در آمدند. تشکیلات فراماسونری سپس لژهای خود را به سراسر آمریکا، آسیا و کشورهای اسلامی گسترش داد. لژهای فراماسونری در کشورهای ایران، مصر و ترکیه وسیله ای برای پیشبرد سیاستهای استعماری در این کشورها شد. حوزه های وسیع فراماسونری در ایرلند و هندوستان به وجود آمد و فعالیت خود را گسترش داد به طوری که در مدت چهل سال، در تمام شهرهای معروف هند استعمارزده لژهایی تأسیس شد. این تشکیلات که هستۀ مرکزی آن کاملاً یهودی است در تمامی تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگیِ اروپا در 300 سال گذشته نقش بسیار مؤثری داشته است.
«سازمان فراماسونری به عنوان پدیده ای نوظهور، ابزاری مؤثر در دست نظام بورژوازی بود كه از آن در مقابل نظام سنّتي فئوداليته كه با همدستي كليسا بر تمامي اركان جامعۀ اروپا سلطه يافته بود استفاده مي‌كرد. فراماسونري با طرح انديشه‌هاي خود قصد بر هم زدن ساختارهاي جامعه را داشت… فراماسونري به عنوان يك تشكيلات منظم و پيچيده، به طور كامل در خدمت مقاصد و اهداف دين يهود و دقيقاً هم سو و هم جهت با مطامع صهيونيزم حركت مي‌كرد. ژرژ لاميلن در كتاب «اسرار سازمان مخفي يهود» بخشی از پروتکل چهارم صهیونیزم را یادآور می شود: ما در مقابل خود نقشه اي داريم كه روي آن مسيري تعيين شده است… چه كسي مي تواند يك قدرت مخفي را از بين ببرد؟ اين قدرت مخفي، قدرت ماست. فراماسونري فقط به منظور مخفي نگاهداشتن نقشه هاي ماست و شعاع و طرز اجراي اين قدرت مخفي و محل اجرای آن براي هميشه بر ملّت ها پوشيده است… با اين وسيله ما به مقاصدي نائل مي شويم كه مستقيماً وصول به آنها امكان پذير نيست و اين سياست، اساس فراماسونري ما را تشكيل مي دهد كه ديگران به آن پي نبرده اند. اسماعيل رائين، مؤلف كتاب فراموشخانه و فراماسونري مي‌نويسد: صهيونيزم ايدئولوژي حاكم بر تمامیِ لژهاي جهان است. لذا صهيونيزم بين‌المللي با فراماسونري بين‌المللي يكي گرديده و از آن به منزلۀ بازوي سياسي و فرهنگي استفاده مي‌کند»- از مقالۀ «پایگاههای نفوذ صهیونیزم در ایران عصر پهلوی»؛ لالۀ فرزین فر(باتلخیص-برگرفته از نرم افزار «پژوهۀ شیطان»؛ محصول گروه پژوهشی هنری حنیف- لطفاً برای اطلاع از دیگر منابع مورد استفادۀ مقاله به منبع مذکور مراجعه فرمایید).
تشکیلات فراماسونری به عنوان یک نظام سایه، سلطۀ یهود بر تمدن غرب را نهادینه کرد و از این روست که ایدئولوژی صهیونیزم، ایدئولوژی اصلی غرب محسوب شده و تمامی توان و امکانات اقتصادی، سیاسی و نظامی غرب در حمایت از آن به کار گرفته می شود. سازمان فراماسونری کشورهای غربی را به طور یکپارچه در حوزۀ تمدّنی غرب نگاه داشته است. این نظامِ سایه، بلوک غرب را از طریق محافلی چون «کمیتۀ 300» هدایت می کند. دو هدف اصلی و اعلام شدۀ تشکیلات فراماسونری، «تحت سلطه کشیدن دولتها» و «نابودی دین و اخلاق در جامعۀ بشری» است.
کابالا؛ ریشۀ اصلی فراماسونری: پس از درگذشت حضرت موسی(ع) گروهی از کافران بنی اسرائیل که فلسفۀ مادیگرای مصر باستان را پذیرفته بودند، با امتزاج عقاید الحادی و رسوم مصریان با عقاید الحادی ملل مجاور، کابالا یا به اصطلاح تصوّف یهودی را پایه گذاری کردند که بر پایة سحر و تسخیر جنّ استوار بود. حضرت سلیمان(ع) در دورۀ حکومت خویش دستور توقیف نوشته ها و وسایل جادوگریِ ساحران و کاهنان بنی اسرائیل را صادر کرده و این وسائل را زیر تخت خود دفن نمود و ساحران را در صورت ادامۀ کار تهدید به مرگ نمود. پس از وفات حضرت سلیمان(ع) ساحران بنی اسرائیل وی را به جادوگری متهم ساخته و ادعا کردند که رمز حکومت مقتدرانۀ سلیمان بر جنّ و انس استفاده از سحر و جادو بوده است. قرآن جاویدان در آیۀ 102 سورۀ بقره حضرت سلیمان(ع) را از این اتهام مبرّا می سازد: «و پیروی کردند از آنچه شیاطین در عهد فرمانرواییِ سلیمان می خواندند، و سلیمان کافر نبود اما شیاطین کافر بودند که به مردم سحر می آموختند و نیز آنچه که بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شد در حالی که آن دو به هر کس که سحر می آموختند می گفتند: کار ما فتنه است، مباد کافر شوی*. و مردم از آن دو جادوهایی می آموختند که می توانستند بدان میان زن و شوی جدایی افکنند و آنان جز به اذن خدا نمی توانستند به کسی زیانی برسانند، و آنچه مردم می آموختند به آنها زیان می رسانید نه سود، و خود می دانستند که خریداران آن جادو را در آخرت بهره ای نیست. خود را به بد چیزی فروختند اگر می دانستند».
*سحر در بابِل رواج فراوان داشت و موجبات گرفتاری مردم را فراهم آورده بود. این دو فرشته مأموریت یافته بودند که طریقۀ ابطال سحر را به مردم بیاموزند. ساحران با امداد شیاطین جنّ قادر به انجام بعضی از امور خارق العاده(به ویژه غیبگویی) می گردند. از لوازم اصلی بهره مندی از این امدادها، آزار رسانی به هر موجود ذی روح و نیز اهانت آشکار یا پنهان به مقدسّات الهی است. متأسفانه امروز سحر در جوامع شرق و غرب رواج فراوان یافته و فجایع فراوانی می آفریند.
جادوگران و کاهنان معابد به ترویج کابالا ادامه دادند. پس از اشغال قدس توسط صلیبیان، عده ای از شوالیه های اروپایی مأمور نگهبانی از معابد به ویژه معبد سلیمان شدند که به شوالیه های معبد معروف شدند. این شوالیه ها به ادوات و نوشته های ساحران بنی اسرائیل که در معبد مدفون بود دست یافته و تعالیم کابالا را نیز از یهود آموختند. بعد از باز پس گیری بیت المقدس توسط مسلمانان، صلیبیان و شوالیه های معبد با میراث کابالا به اروپا گریختند و بدین ترتیب تعالیم کابالا توسط این شوالیه ها به اروپا راه یافت. به دلیل تضاد این تعلیمات شیطانی با تعالیم کلیسا، واتیکان شوالیه های معبد را به جرم همجنس بازی، بت پرستی و جادوگری مورد پیگرد قرار داده و بسیاری از آنها را اعدام نمود. شوالیه ها به اسکاتلند مهاجرت کرده و یک انجمن مخفی تشکیل دادند که بعدها با نام لژ وال بیلدرز یا لژ کهن اسکاتلند به یکی از مهمترین لژهای فراماسونریِ اروپا تبدیل شد. به نوشتۀ كريستوفر نايت و رابرت لوماسِ فراماسون در کتاب «كليد حيرام»، فراماسونري استمرار شواليه هاي معبد است. دن براون در «رمز داوینچی» نیز به این واقعیت اشاره می کند.
با تضعیف نقش و قدرت مذهب در قرن هجدهم، فراماسونها فعالیت رسمی خود را آغاز کرده و به تدریج با توسعۀ پروتستانتیزم در اروپا، لژهای زیادی در سراسر اروپا بر پا کردند. فراماسونری کاملاً بر پایۀ تعالیم کابالاست. خاخامهای یهودی اعتراف می کنند که در مناسک فراماسونری آموزه های کابالا به وضوح دیده می شود.در «نشریۀ یهود» منتشره در سال 1861 در لندن آمده است: «اساس کار مجامع ماسونی اروپا بر پایۀ اعتقادات یهود می باشد». در دایره المعارف فراماسونی(1906-فیلادلفیا) نیز آمده است: «لازم است هر محفلی، رمزی از یکی از معابد یهود باشد و نیز هر یک از رهبران ماسونی، نمایندۀ پادشاهی از پادشاهان یهود، و هر فرد ماسونی، مَثَل اعلای یک کارگزار یهود».

موضوعات: فراماسونری  لینک ثابت



[چهارشنبه 1391-01-16] [ 10:47:25 ق.ظ ]