گلزار بقیع مدفنی را کم داشت

در هجر امام شیعیان ماتم داشت

می ر یخت ز تابوت امام صادق

خاکی که مدینه بر سر عالم داشت

 

شعله ها پشت در خانه ی حق برپا شد
زنده یکبار دگر داغ غم زهرا شد
گویی آتش زدن خانه در اینجا رسم است
خانه هایی که در آن نام علی احیا شد

 

دست بسته دل شب هستی ما را بردند
پسر فاطمه را بار دگر آزردند
خانه ی فاطمه را بار دگر سوزاندند
بی عمامه پسر شیر خدا را بردند

موسپید است دگر از تب و تاب افتاده
روی دستش چو علی رد طناب افتاده
دیده گریان شده یکبار دگر، مطمئنم
یاد لب تشنگی طفل رباب افتاده

پشت مرکب بخدا از نفس افتاد دگر
نیمه ی شب بخدا از نفس افتاد دگر
پشت مرکب بخدا یاد غم کرببلاست
یاد زینب بخدا از نفس افتاد دگر

آنان که شکوه در حقایق دیدند

گل را ورقی ز حُسن خالق دیدند

پُر نورترین ستارۀ دنیا را

در آینۀ امام صادق دیدند

 

جهل بشر از دانش تو کاسته شد

آئینه علم از تو پیراسته شد

از گلشن وحی بس که گُل پاشیدی

گل زار علوم از تو آراسته شد

 

خواهی به حضور دوست لایق باشیم

باید که به راه عشق عاشق باشیم

با پیروی از راه امـام صــادق

ای شیعـه بیا مُحب صادق باشیـم

 

ای جلوه ی نهایت عشق و لسان عشق

وای آسمان علم خدا، کهکشان عشق

با یک نظاره حاجت او را روا کنی

هر کاو رسیده بر در تو با زبان صدق

 

آموزگار مکتب اثنی عشر تویی

آیینه ی خدای، در این بحر و بر تویی

آن سروری که در عوض ناسزای خصم

پُر کرده کیسه اش همه در و گهر تویی

 

چون مرتضی سرای تو آتش کشیده اند

نا محرمان به بیت تو حرمت دریده اند

دست تو را چو حیدر کرار بسته اند

اطفال تو به خانه حرامی بدیده اند

 

پای برهنه و سر عریان به کوچه ها

تو بودی و خیانت منصور بی حیا

ذکرت میان آن همه غم یا حسین بود

تو سوختی به یاد شهیدان کربلا

موضوعات: خبر روز  لینک ثابت



[سه شنبه 1398-04-04] [ 08:19:00 ق.ظ ]