مدرسه علمیه الزهرا(س)قروه
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
فروردین 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31








جستجو





حدیث روز







محتواها





فال حافظ





پاسخگویی آنلاین به شبهات





حدیث





قرآن آنلاین





اوقات شرعی





لحظه شمار غیبت













لااله الا الله ملک الحق المبین

ذکر کاشف الکرب

  بانوی من....   ...


می‌دانم که چشم امید به مردمان زمانه دارید…
شاید که برخلاف آنچه در مدینه رخ داد، ما دست بیعت به سوی فرزند دلبند شما دراز کنیم و از این پس سرنوشت تاریخ را جور دیگری بنگاریم…….
می‌دانم که اگر نفرین شما، در آن روزگار گریبان‌گیر امّت پیامبر نشد، به امید روزی بود که عدّه‌ای از همین امّت برخیزند و حق از دست رفتۀ خاندان عصمت را به دست برحق خلیفة‌الله بسپارند…
شاید در همان دوران رنج و سختی هم، به امید فرزندتان، مهدی امّت‌ها و منجی موعود، چشم از صحابیان دیروز و غاصبان امروز فرو بستید…
ولی نمی‌دانم چه شد که در هنگامۀ ادّعای یاری شما، در رنگارنگ دنیامان غرق شدیم و غافل از هرچه که باید طوق گردن‌مان می‌کردیم…
حال با همان دستان خالی و با همان محبّتی که خداوند در دل‌مان نهاده است، بر در خانۀ شما می‌کوبیم….
ما که دیگر از خودمان بردیم…. شما برایمان دعا کنید!

موضوعات: دل نوشته, ایام فاطمیه  لینک ثابت



[یکشنبه 1391-01-27] [ 09:27:18 ق.ظ ]





  زهرا جان...   ...

با همۀ رنجی که بر شما روا داشتند… با همۀ حق‌کشی‌هایی که کردند…. شما باز هم با محبّت و شکیبایی تمام پاسخ‌شان دادید…… چراکه اگر صبر شما نبود، خشم خدا آنان را می‌گرفت و دوزخ‌شان را در همین دنیا به چشم می‌دیدند….

موضوعات: دل نوشته, ایام فاطمیه  لینک ثابت



 [ 09:25:08 ق.ظ ]





  مولای مهربانم...   ...


 مولای مهربانم…
دیگر ادّعای منتظری ندارم…. مدّت‌هاست که به محبّ بودن‌تان دل خوشم و امیدوار انتظار….
امّا این‌بار، نمی‌خواهم شِکوه و گلایه از خودم و خودمان را برایتان باز بگویم… 
آخر این روزها، تداعی غم بزرگی‌ست…
غمی به بلندای غربت مظلومانۀ مدینه و مادرت…
غمی به سنگینی هوای شهر مدینه و کوچۀ بنی‌هاشم‌اش….
آری… این بار به نام مادر عزیزتان، سراغ‌تان آمده‌ام….
این‌بار به جرأت نام فاطمۀ زهرا (سلام‌الله علیها) بر در خانۀ شما می‌کوبم…
آن فاطمه‌ای که دست در دست حسنین (علیها السلام)، اشک‌هایش را برای حفظ آرامش و خواب آسودۀ اهالی مدینه، به خارج از مدینه می‌برد…..!
آن‌هنگام، فقط بقیع غریب بود که پذیرای گریه‌های دخت پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌شد….
و از این پس………….
از این پس این علی (علیه‌السلام) است که باید دردها و ناگفته‌هایش را بر چاه‌های مدینه بخواند….

 

موضوعات: دل نوشته, ایام فاطمیه  لینک ثابت



[سه شنبه 1391-01-22] [ 09:03:51 ق.ظ ]





  عشق تو مرا....   ...

عشق تو مرا الست و منكم ببعيد
هجر تو مرا  عند عذابي لشديد
بر گرد لبت نوشته يحيي و يميت
من مات من العشق فقط مات شهيد
آن دم كه شود اذا السماء فطرت
و آنگه كه شود اذا نجوم كدرت
من چنگ زنم دامنت اندر سئلت
گويم صنما باي ذنب قتلت …

موضوعات: دل نوشته, ایام فاطمیه  لینک ثابت



 [ 08:58:25 ق.ظ ]





  فاطمه جان...   ...

 فاطمه جان…
هر چه می‌خواهند بکنند! هر کذبی که می‌خواهند بگویند…!
هر چه نیرنگ و کینه و خدعه دارند رو کنند…!
حتّی اگر خودشان را هم تکه تکه کنند، نمی‌توانند بی‌نشان بودنت را منکر شوند….
اگر راست می‌گویند و همۀ واقعیت‌های تاریخ را خیالی بیش نمی‌پندارند، مزارت را نشان‌مان دهند…! اگر نه، که باید در همان رؤیای کودکانۀ خودشان باشند..! هر چند کودکانه نه! ابلهانه بهتر است…!!
شاید اگر آن روز، وصیّت کردی که شبانه تو را نزد پدر ببرند….
شاید آن روز که گفتی مخفیانه راهیت کنند….
می‌دانستی که روزی، مردمی خواهند آمد که همۀ تاریخ را منکر خواهند شد…
آری…
هرچند دردناک‌ترین واقعۀ بشریّت بود…!
هر چند مظلومانه‌ترین سربرگ تاریخ را رقم زد…!
هرچند بی‌پناهی شیعیان‌تان را به همراه داشت…
 اما هر چه باشد، بی‌نشانی‌ات از همۀ تاریخ محکم‌تر است...

ای یاس بی‌نشان….
روزی خواهد آمد که مزارت را بوسه‌باران خواهیم کرد…
می‌آید آن روزی که خورشید طلوع خواهد کرد…
می‌آید آن روزی که شب سپری خواهد شد…
می‌آید آن روز که فرزندت از بس پرده‌های غیبت رخ نشان خواهد داد…

موضوعات: دل نوشته, ایام فاطمیه  لینک ثابت



[دوشنبه 1391-01-21] [ 08:55:54 ق.ظ ]





1 2 3 5 6

  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما