مدرسه علمیه الزهرا(س)قروه
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
تیر 1398
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << < جاری> >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو





حدیث روز







محتواها





فال حافظ





پاسخگویی آنلاین به شبهات





حدیث





قرآن آنلاین





اوقات شرعی





لحظه شمار غیبت













لااله الا الله ملک الحق المبین

ذکر کاشف الکرب

  رفقا بیاید مَحرَمِ امام زمان بشیم...   ...

آیا با امام زمان مَحرَمیم؟

محرم کیه؟ کسی که نزدیکتره؟

گاهی فاصله ها زیاده ولی قلبها و فکرها و عملها نزدیکه. اگه اینطور باشه، میشیم مَحرم.

اوِیس قَرَن مَحرم شد. مَحرم یعنی آشنا، نزدیک، رفیق…

 آیا چشممو گوشمو زبونم مَحرمن؟

مدّعی خواست بیاید به تماشاگَهِ راز دست غیب آمد و بر سینه نامَحرم زد

عده ای از امام سجاد خواستند علیه حکومت وقت قیام کنند. امام فرمودند: کدام یک از شما حاضره آتشی در دست بگیره و بدونِ کمک گرفتن از کسی آنقدر تحمل کنه تا خُنک بشه؟

 امام باقر اعلامِ آمادگی کردند. پدرشون امام سجاد فرمودند: منظور من شما نبودید… (چون شما جُزو خودی ها و مَحرَم هستید)

راحت تر بگیم: یه بچه که میخواد به دنیا بیاد، اوناییکه بهش نزدیکترند در زمینه مقدمات اومدنِ مسافرشون، فعال ترند. آماده کردنِ اتاق نوزاد، سیسمونی، تهیه لباس و کفش و کلاه و…

بیایید آب و جارو کنیم خونَمونو. خونه ی دلمون، کف خیابونامون، کسب و کار و بازارامون و …رو.

موضوعات: خبر روز  لینک ثابت



[یکشنبه 1398-04-02] [ 12:56:00 ب.ظ ]





  ثواب صدقه برای میّت   ...

 رسول خدا(صلی الله علیه وآله) :

هرگاه شخص به نیت میّتی صدقه بدهد ،
خداوند متعال جبرئیل را امر فرماید که ببرد بر سر قبر آن میّت ،
هفتادهزار فرشته را که در دست هر کدام طبقی است و میگویند:
سلام بر تو ای دوست خدا،این هدیه ای است که فلان شخص برای تو فرستاده…
سپس قبر او پر نور میشود و خداوند عطا میکند به او هزار شهر در بهشت و تزویج میکند به او هزار حوریه و هزار حاجت او را روا میکند.

بحارالانوار،ج۸۲،ص۶۳

موضوعات: خبر روز  لینک ثابت



 [ 12:46:00 ب.ظ ]





  حضرت آيت الله مجتهدي تهراني   ...

اولين عملي که باعث خوب شدن کار و بار انسان مي شود

 راضي نگه داشتن پدر و مادر 
است.

دومين عمل
 نماز اول وقت 
است.

 نماز اول وقت در اين که کارتان خوب شود مؤثّر است.

 کساني که به هر دري مي زنند ، ولي کارشان درست نمي شود براي اين است که نماز اول وقت نمي خوانند.

 جوانها به شما توصيه مي کنم اگر مي خواهيد هم دنيا داشته باشيد و هم آخرت ، نماز اول وقت بخوانيد.

موضوعات: خبر روز  لینک ثابت



 [ 12:42:00 ب.ظ ]





  فریب عبادت زیاد بعضی ها را نخورید   ...

امام علی علیه السلام به “کمیل بن زیاد” فرمود: ای کمیل!

شیفته کسانی که نماز طولانی می خوانند و مدام روزه می گیرند و صدقه می دهند و گمان می کنند که آدمهای موفقی هستند، مباش و فریب آنها را نخور. زیرا ممکن است که به این عبادات “عادت” کرده باشند یا بخواهند عمداً مردم را فریب دهند.

ای کمیل! شیطان وقتی قومی را دعوت به گناهانی مثل ، شراب خواری، ریا و آنچه شبیه این گناهان است می نماید عبادات زیاد را با طول رکوع و سجود و خضوع و خشوع پیش آنان محبوب می گرداند.

وقتی خوب آنها را به دام انداخت آنگاه آنان را دعوت به ولایت و دوستی پیشوایان ظلم و ستم می نماید.

بحارالانوار ، جلد ۸۱ ، صفحه ۲۲

 

موضوعات: خبر روز  لینک ثابت



 [ 10:34:00 ق.ظ ]





  آیت الله بهاءالدینی فرمودند:   ...

 اگر زنان چادری می خواستند نشان می دادم عرقی که در فصل گرما به خاطر حفظ حجاب می ریزند, دانه دانه اش خورشید است. شما خورشید خدا هستید.

 و ایشان این روایت را از ثواب الاعمال نقل می کردند عرقی که زن زیر چادر می ریزد سه جا برای او نور می شود:
 در درون قبر
 در برزخ
 در قیامت

و اگر زنان بی حجاب از من می خواستند همین الان نشان می دادم که این موی سر که به نامحرم نشان می دهند آتش است. آنها در آرایش زیبایی نیستند، بلکه در آرایش آتش هستند.

موضوعات: خبر روز  لینک ثابت



 [ 10:32:00 ق.ظ ]





  بانو...   ...

بانو ‌…

مادامۍڪه ارزش وجود خود
را درڬ نڪنۍ!

مادامۍڪه نقش خود را در
زندگۍ محدود در خوشۍهاے
زودگذر، مادیات، تنوع طلبۍ و
جلب توجه ڪردن بدانۍ …

مادام ڪه خود را بازیچه‌ۍ
دست ڪارگردانانۍ سازے ڪه از
آن سوے مرزها با هدفۍ معلوم،
برایت نقش مۍنویسند ڪنۍ …

مادامۍڪه مفهوم آزادۍ را
به اشتباه، تفسیر ڪنۍ …

و مادام ڪه در زندگۍات،
خدا را گم ڪرده باشۍ 

ناچار
هر روز بدنبال یڬ عذر و بهانه
وتوجیه براے بدحجابۍ
خواهۍگشت!!

ڪه حجاب،زن را محدود و افسرده مۍڪند !!
 ڪافیست دلِ انسان،پاڬ باشد !!
به مردها بگویید نگاه نڪنند !!
حجاب،مردان را حریص‌تر مۍڪند !!

وهزاربهانه‌ےدیگر ڪه طوطی وار
در ذهنت رژه مۍروند …

بانو …
تا زمانۍڪه ارزش،جایگاه و
نقش خود رابه عنوان یڪ بانوے
انسان_ساز درڪ نڪنۍ …
هر چه دلیل بیاورم براے ارزش
حجاب و پوشیده بودن زن بۍ
فایده است ❗️

لطفا ڪمی با خودت خلوت
ڪن و منصفانه تصمیم بگیر ڪه
ڪدام را مۍخواهۍ؟ خشنودے
و رضایت خدا یا خلق خدا؟؟

موضوعات: خبر روز  لینک ثابت



 [ 10:31:00 ق.ظ ]





  یادی از شهید حججی   ...

پرسید «چیکار کنم شهید بشم؟»

دست زدم روی شانه‌اش و با خنده گفتم:
«ان شالله ویژه، شهید شی!»

مرتب گوشزد می‌کردم که
رفیقی از جنس شهدا داشته باشید.
این حرف را از زمانی که تازه وارد موسسه شهید کاظمی شده بود، تکرار می‌کردم
…و مدام از سیره‌ی شهید کاظمی خاطراتی تعریف می‌کردم.
گذشت تا اینکه خیلی از بچه‌ها ازدواج کردند.
جلسه متاهلین با موضوع خانواده آغاز شد.

همیشه محسن
ابتدای جلسه،حدیث کساء می‌خواند.
نمی‌گذاشت کار لنگ بماند. اگر کسی بانی نمی‌شد،
جلسه را می‌انداخت منزل خودش.
خانه‌اش طبقه چهارم یک مجتمع بود و
آسانسور هم نداشت.

دفعه اول که رفتم دیدم تمام پله‌ها رنگ‌آمیزی شده.
خیلی خوشم آمد.
گفت:
«خودم این پله‌ها رو رنگ زدم که
وقتی خانومم میره بالا،
کمتر خسته بشه . . .»

موضوعات: خبر روز  لینک ثابت



 [ 10:29:00 ق.ظ ]





  دل نوشته همسر شهید مدافع حرم مهدی ثامنی راد   ...

 مهدی جان
اینک که گوش تا گوش شهر پر شده از خبر آمدنت ، دلم لرزیده و چشمانم اشکبار است نمی دانم برایت از چه بنویسم…
از چهار سال دوری ات..
روزهایی که به دید دیگران چهار سال بود و مرا هر روز هزار روز بی تو بودن بود…
از بزرگ شدن فاطمه سلما ، که لحظه لحظه اش ،تصور کنار تو بودن بود…
از روزی که یاد گرفت بابا بگوید و دلم لرزید و گونه هایم شوره زار باران شد…

از روزی که از تو نشان خواست و چمدانت را نشانش دادم
یا روزی که خواست قبر کوچکی داشته باشد که در خیال کودکیش تورا آنجا بجوید…؟

یک‌ روز سر سفره بی هوا گفت برای بابا مهدی صلوات
و همه مات ماندیم و باریدیم…
یک روز در خیابان عکست را دید و با افتخار نشانت می داد و فریاد میزد بابا مهدی من…

آن روز که چادر سر کرد چقدر جایت خالی بود تا دستان کوچکش را بگیری و به مسجد ببریش… مثل آرزویت…

من با همه اینها چهار سال را چهار قرن گذراندم….

لحظه رفتن گفتی به حضرت زینب می سپاریمان… و من فهمیدم که باید صبرم زینبی شود پس زخم زبانها برایم عسل شد و صبوری پیرم کرد…
دنیا کنارم جمع شدند تا سارای شاد تو بازهم با طراوت باشد و من خندیدم تا در خلوتم با تو بگریم در آغوش عکس ها و خاطراتمان….
به تو بالیدم ، به شهادتت ، به فدایی ولایت بودنت ،به غیرت عباس گونه ات و چه عاشقانه در خود شکستم و آرزویت کردم….
در چهارمین سال رفتن بی باز گشتت،
خبر از آمدنت آورده اند و من هنوز متحیرم زیستن پس از تورا که چگونه تاب آوردم …

در روزهای تولد سلما آمدی، در روزهای بی قراریم در غم اغیار باز آمدی…
اینها را چه به نامم که مگر نه آنکه آمدی تا بگویی کنارت هستم…
تویی که کنارم همیشه حاضر بودی…
مرا ببخش برای بی قراری هایم که تو شاد بودنم را عشق می ورزیدی و تلاشت این بود که رضایتم را داشته باشی اما چه کنم با این دل بی قرار….
مهدی جان
دستت را روی قلبم بگذار
تطمئن القلوبم باش تا بتوانم تابوتت را نظاره کنم
دعا کن بتوانم صبوری را از مادر صبر وارث باشم تا شرمنده ات نشوم.
کنارم باش تا داغ شهادتت ، چونان که برای خودت شیرین بود برای من هم التیامی شود….
نگاهت را از من و سلمایت برندار که این روزها داغدار توایم.

موضوعات: خبر روز  لینک ثابت



 [ 09:54:00 ق.ظ ]





  جایی که عزرائیل دلش سوخت!   ...

یکی از مهم ترین نعمت هایی که خداوند به ما ارزانی داشته است زمان و #عمر است. نعمتی که از طریق آن می توان از عمر استفاده ی مفید نمود و در صدد جبران خسارتهای اخروی که خودمان مسببش بوده ایم بر آئیم. اما همه به یک اندازه از این موقعیت استفاده نمی کنند. در روایت است که وقتی انسان می میرد درخواست می کند که به دنیا برگردد و اعمال شایسته انجام دهد. اما خداوند می فرماید عمری به تو مهلت دادیم و به سوی ما نیامدی.
?حجت الاسلام #حیدری_کاشانی در یکی از برنامه های #سمت_خدا به ذکر روایتی پرداختند که در جوامع الحکایات نقل شده است و آن از این قرار است که
✅یک روز عزرائیل در محضر پیامبر اسلام بود . پیامبر از او پرسید: هزاران سال است که جان مردم را می گیری، آیا تا به حال شده در حالی که جان فردی را می گیری دل تو برای او بسوزد؟
عزرائیل گفت: تا کنون دل من به حال دو نفر سوخته است . یک بار در دریای پرتلاطمی یک کشتی غرق شد. یک مادر بارداری بر روی تخته پاره ی آن کشتی قرار گرفت. در همان حال فرزند او بدنیا آمد . این مادر فرزند را بر روی سینه ی خود چسبانده بود و کودک هنوز سینه ی او را نگرفته بود که از جانب خداوند خطاب آمد که جان مادر را بگیرم. در این هنگام دل من به حال این مادر و فرزندی که تنها در دل دریا بر روی تخته پاره باقی می ماند، سوخت.
جای دوم زمانی بود که شداد ابن عاد تمام عمر خود را گذاشت و از هر راهی که می شد مال و ثروت جذب کرد. سپاه عظیمی درست کرد که آنها را به جستجوی زمرد و زبرجد و جواهرات می فرستاد . و دستور داده بود که ستون های شهر خود را با جواهرات بالا ببرند .(اللتی لم یخلق مثلها فی البلاد) روزی که خواست این شهر را افتتاح کند و با سپاه عظیم خود به این شهر آمد . هنوز از اسب بر زمین نیامده بود که خطاب آمد جان او را بگیرم. در این هنگام دل من برای او سوخت . پیش خود گفتم در حسرت دیدن این شهر چه ظلم ها و جنایاتی که شداد مرتکب نشد. اما نتوانست حتی یک بار این شهر را از نزدیک ببیند.
حضرت عزرائیل به این قسمت از داستان که رسید، حضرت جبرائیل نازل شد. حضرت جبرائیل از جانب خداوند گفت: آیا می دانی آن کودک که بی مادر رها شد همان شداد ابن عاد بود. ما جان او را اینگونه گرفتیم تا تمام جهانیان بدانند ما به کافران و پیروان شیطان مهلت می دهیم اما آنها را به حال خود رها نمی کنیم. در قرآن می فرماید: اینها کسانی بودند که در سرزمین ها طغیان کردند و فساد را به نهایت درجه رساندند . تازیانه ی عذاب خداوند بر این افراد فرود آمد . در روایتی آمده که بعد از گرفتن جان شداد، دستور آمد که جان سپاهیان او را هم بگیرید . سپس این شهر در اختیار مردم قرار داده شد . اما مردم نیز کفران نعمت کردند . تا اینکه قوم عاد با یک تندباد سوزناک و هلاکت بار از بین رفت و شهر آنها زیرو رو شد . پروردگار شما در کمینگاه کسانی است که پیرو شیطان بوده و از راه خداوند رحمان خارج می شوند.

موضوعات: خبر روز  لینک ثابت



 [ 09:43:00 ق.ظ ]





  میدانيد آخرين زنگ زندگی تان کی ميخورد!؟   ...

خدا ميداند، ولی… آن روز که آخرين
زنگ دنيا میخورد، ديگر نه ميشود
تقلب کرد و نه ميشود سر کسی کلاه گذاشت!

آن روز تازه می فهميم که دنيا با همه
بزرگی اش از يک جلسه امتحان مدرسه
هم کوچکتر بود؛ و آن روز تازه می فهميم
که زندگی عجب سوال سختی بود! سوالی
که بيش از يک بار نمی توان به آن پاسخ داد.

خدا کند آن روز که آخرين زنگ دنيا
ميخورد، روی تخته سياه قيامت،
اسم ما را جزءِ خوب ها بنويسند …

خدا کند حواسمان بوده باشد که
زنگ های تفريح آنقدر در حياط نمانده
باشيم که ((حيات=زندگی)) را از ياد برده باشيم.

خدا کند که دفتر زندگیمان را زيبا جلد
کرده باشيم و سعی ما بر اين بوده باشد
که نيکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی
کنيم و بدانيم که دفتر دنيا، چک نويسی
بيش نيست؛ چرا که ترسيم عشق
حقيقی در دفتر ديگر است.

موضوعات: خبر روز  لینک ثابت



 [ 09:36:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما