مدرسه علمیه الزهرا(س)قروه
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
فروردین 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31








جستجو





حدیث روز







محتواها





فال حافظ





پاسخگویی آنلاین به شبهات





حدیث





قرآن آنلاین





اوقات شرعی





لحظه شمار غیبت













لااله الا الله ملک الحق المبین

ذکر کاشف الکرب

  بدون شرح   ...

 

موضوعات: حجاب  لینک ثابت



[دوشنبه 1393-03-19] [ 12:53:00 ب.ظ ]





  ای دختر ایران زمین   ...


در خیابان چهره آرایش مکن / از جوانان سلب آسایش مکن

زلف خود از روسری بیرون مریز /  در مسیر چشم ها افسون مریز

یاد کن از آتش روز معاد / طره ی گیسو مده بر دست باد

خواهرم دیگر تو کودک نیستی / فاشتر گویم عروسک نیستی!!

خواهر من این لباس تنگ چیست ؟؟ / پوشش چسبان رنگارنگ چیست؟




پوشش زهرا مگر اینگونه بود؟؟!!

خواهرم ، ای دختر ایران زمین /  یک نظر عکس شهیدان راببین

شیعیان مدیون خون کیستند؟ /  زنده از رقص جنون کیستند؟

ای مسلمانان ، فرهنگ عاشورا چه شد؟  /  پرچم خون رنگ عاشورا چه شد ؟

کیست تا اسلام رایاری کند ؟ /  حکم را روی زمین جاری کند؟

شعر : ” مرحوم آقاسی “

موضوعات: حجاب  لینک ثابت



[دوشنبه 1392-07-22] [ 12:31:00 ب.ظ ]





  حجاب فیزیکی بدن   ...

                

 حجاب فيزيکي بدن

اين بُعد همان محوري است که مورد توجه اکثر دانشمندان ، علما ، فقها و روشنفکران بوده است . اين بخش از حجاب محسوس ترين و ملموس ترين بُعد مي باشد . در آيات شريفه قرآن کريم «در سوره نور و احزاب» به اين بُعد از حجاب با عنوان «خُمار» و «جلباب»تأکيد ويژه شده است .

خمار

قرآن کريم از دو نوع حجاب و شيوه ي پوشش زن سخن به ميان آورده است : «خمار» و «جلباب» ؛ از خمار در آيه سوره نور سخن گفته شده است : «وَليضرِبنَ بِخُمُرِ هِنَّ عَلي جُيوبِهِنَّ»2 ؛ (سوره نور ، آيه 30) «خمارهاي خود را بر گريبان هاي خويش بيفکنيد .» که اين قسمت آيه بيان گر کيفيت پوشش است که زن بايد آن را بپوشاند .

«خمر» ، جمع خمار است و در کتب لغت آمده است : «الخمار ثوب تغطي به المرأه أسما»3 ؛ (راغب اصفهاني ، 1992 م : 298) «خمار لباسي است که زن سر خود را با آن مي پوشاند .» آقاي مصطفوي در التحقيق في کلمات القرآن مي نويسد : «خمر و خمار به معني ستر و پوشش است . شراب را خمر گويند ؛ زيرا حواس ظاهري و باطني را مي پوشاند . به روسري زن نيز خمار گويند ؛ زيرا به وسيله آن سرش را مي پوشاند .»4 (مصطفوي ، 1360 ،چ 3 : 129) ابن عباس در تفسير اين بخش از آيه ي شريفه مي گويد : «تغط شعرها و صدرها و ترائبها و سوالصفا» 5 ؛ (طبرسي ، 1380 ، چ 7 : 185) «زن موي سر، سينه و دور گردن و زيرگلوي خود را بپوشاند .»

«آنچه مي تواند به اين فرمان الهي جامه ي عمل بپوشاند ، مقنعه يا روسري بلندي است که علاوه بر پوشش کامل سر ، بر روي گردن و سينه افتد .»1 (بيرقي اکبري ، 1377 : 38) و شهيد مطهري معتقد است : «ترکيب لغوي «ضَرَب علي» در لغت عرب اين معنا را مي سازد که چيزي را بر روي چيز ديگر قرار دهند ، به طوري که مانع و حاجبي براي او شمرده شود .»2 (مطهري ، 1353 : 138) براساس آيه ي شريفه و تفسير ابن عباس ، اين پوشش سرهر چه که هست ، اعم از شال ، روسري ، مقنعه بايد مو ، سينه ، دورگردن و زيرگلوي زن را بپوشاند . «در زمان جاهليت و صدر اسلام زنان عرب غيرمسلمان لباس هاي بلند و گشاد مي پوشيدند ، برسر يا شانه خود عبا مي انداختند و پوششي کوتاه و کوتاه تر از جلباب روي سرشان مي بستند . شهيد مطهري به نقل از تفاسير معتبر از جمله تفسير کشاف بيان مي کنند که زنان عرب معمولاً پيراهن هايي مي پوشيدند که گريبان هاي شان باز بود ، دور گردن و سينه را نمي پوشاند و روسري هايي هم که روي سر خود مي انداختند از پشت سر مي آويختند ، قهراً گوش ها و بناگوش ها و گوشواره ها و جلوي سينه و گردن نمايان مي شد . اين آيه دستور مي دهد که بايد قسمت آويخته ي همان روسري ها از دو طرف روي سينه و گريبان خود بيافکنند تا قسمت هاي ياد شده پوشيده گردد .»3 (همان : 136 و 137)

در ذيل اين آيه محمدبن يعقوب کليني در کافي به سند خود از محمدبن يحيي ، از احمد بن محمد بن حکم از سيف بن عميره از سعد اسکاف از ابي جعفر عليه السلام چنين روايت مي کند که فرمودند : «استقبل شابُ من انصار امراه بالمدينه و کان النساء يتفلعن خلف آذانهّن فنظر الميعاد مقبلد فلمّا جازت نظر الميعاد و دخل في زقاق قد سماه ببني فلان فجعل ينظر خلفها و اعترض وجهه عظم في الحائط أو زجاجه فشقّ وجهه فلمّا مفت الامرأه نظر فاذا الدماء تسيل علي صدره و ثوبه ؛ فقال ، والله و آتين رسول الله (ص) و لأخبرنّه قال : فأتاه فلمّا رآه رسول الله (ص) قال له ما هذا . فأخبره . فهبط جبرئيل عليه السلام بهذه الآيه اقُل لِلمُؤمِنينَ يغُضُّوا مِن اَبصارِهِم وَ يحفَظوا فُرُوجَهُم ذلک أَزکي لَهُم إنَّ اللهَ خَبير بما يصنَعونَ .»1 (کليني ، 1413 هـ . ق ، ج 5 : 520)

«يکي از جوانان انصار با زني از اهالي مدينه روبه رو شد در آن زمان ، زنان مقنعه خود را پشت گوش مي بستند . جوان به زن ، که از رو به رو مي آمد ، آن قدر نگاه کرد که زن از مقابل او گذشت و رفت . جوان درحالي که هم چنان از پشت سر ، آن زن را نگاه مي کرد ، وارد کوچه بني فلان شد که ناگاه استخوان يا شيشه اي که در ديوار بود ، صورت او را دريد . وقتي زن رفت ، ناگاه جوان متوجه شد که خون روي لباس و سينه اش ريخته است ؛ با خود گفت : به خدا حتماً نزد رسول الله (ص) مي روم و ماجرا را توضيح مي دهم . جوان نزد پيامبر (ص) آمد . وقتي که رسول خدا (ص) او را ديد پرسيد : اين چيست ؟ جوان ماجرا را توضيح داد . جبرئيل در اين هنگام بر پيامبر چنين خواند : «به مردان بگو که چشمان خويش را ببندند و شرمگاه خود را نگاه دارند ، اين براي شان پاکيزه تر است ؛ زيرا خدا به کارهايي که مي کنند آگاه است .» 2 (سوره نور ، آيه 30)

 
 

موضوعات: حجاب, دینی مذهبی, اخلاقی  لینک ثابت



[سه شنبه 1392-04-11] [ 09:42:00 ق.ظ ]





  چادرم را محکم تر می گیرم!!!   ...

دختر چادری می‌خواست از خیابان رد شود.

داشت فکر می‌کرد، حواسش کمی از چادرش غافل شده بود،

مثل همیشه محکم نگرفته بودش.

به وسط خیابان رسیده بود،

یک تاکسی از جلویش رد می‌شد،

دو دختر داخل تاکسی نسبت به حجاب او بیگانه بودند، نگاهشان روی او متوقف شد.

یکی از دخترها سرش را از ماشین بیرون آورد و بلند داد زد:

- چادرتو محکم تر بگیر!…

بعد هر دو در حالیکه دور می‌شدند برگشتند و از شیشه عقب ماشین با حرص به دختر چادری نگاه کردند. می‌خندیدند، انگار از کارشان خیلی لذت برده بودند!

دختر چادری اما، انگار متذکر چیزی شده باشد، حواسش جمع شد،

چادرش را محکم تر گرفت،

و به راهش ادامه داد!

موضوعات: حجاب  لینک ثابت



[پنجشنبه 1391-06-30] [ 10:33:00 ق.ظ ]





  اگه گفتی چی شد من بعد از این همه مدت چادر پوشیدم؟   ...

گفت: اگه گفتی چی شد من بعد از این همه مدت چادر پوشیدم؟

گفتم: چه می‌دانم، لابد این‌طوری خوش‌تیپ تری!

گفت: نچ!

گفتم: خب لابد فهمیدی این‌طوری حجابت کامل‌تره مثلاً!

گفت: نچ!

گفتم: ای بابا! خب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!

گفت: نزدیک شدی!

گفتم: آها!! دیدی گفتم همه‌ی قصه‌ها به ازدواج ختم می‌شوند؟ دیدی!!

گفت: برو بابا… دور شدی باز

گفتم: خب خودت بگو اصلاً

گفت: یک جایی شنیدم چادر، لباس “حضرت زهرا (س)"ست،

خواستم کمی شبیه “حضرت زهرا(س) ” باشم.

موضوعات: حجاب  لینک ثابت



[چهارشنبه 1391-06-01] [ 09:27:00 ق.ظ ]





1 2

  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما