مدرسه علمیه الزهرا(س)قروه
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو





حدیث روز







محتواها





فال حافظ





پاسخگویی آنلاین به شبهات





حدیث





قرآن آنلاین





اوقات شرعی





لحظه شمار غیبت













لااله الا الله ملک الحق المبین

ذکر کاشف الکرب

  شاخصه عرفان های کاذب...   ...

1. نادیده گرفتن خدا به عنوان هدف غایی
یکی از شاخصه های عرفانهای وارداتی و نوپدید، نادیده گرفتن اعتقاد به خدا یا انکار وجود خدا و یا ارائه تفسیری نامعقول از خدا به انگیزه انکار خدای حقیقی است.
• به بررسی دیدگاه چند مکتب و آیین عرفانی که در ایران فعالند می پردازیم:
مکتب اوشو:
شاید بتوان آن را مخربترین آیین عرفانی برای جوامع اسلامی دانست. روح عرفان اوشو «سکس»  است. او سکس را به عنوان بهترین راه وصول به حقیقت و فنای در هستی مطلق می داند. و مراقبه سکس را تعلیم می‌دهد. البته مبانی فکری او و جهان بینی و ایدئولوژی خاص او موجب طرح چنین ایده‌هایی شده است. 
در کشور ما متاسفانه نفوذ زیادی پیدا کرده است. و حامیان فراوانی دارد. پیروان او یک سایت فارسی نسبتا قوی و فعال برای ترویج اندیشه هایش ایجاد کرده اند
تا کنون حدود 85 اثر از اوشو به فارسی ترجمه شده است. و متاسفانه بسیاری از آنها که در مخالفت 100درصد با تعالیم اسلامی و فرهنگ ایرانی است توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوران اصلاحات تاییدیه گرفته اند.
یکی از انحرافات اوشو تصویر نادرستی است که از خدا ارائه می‌دهد. البته اوشو سخنان متعدد و متشتتی درمورد خداوند دارد.
1- در جایی خدا را همان روح دانسته می‌گوید: روح، خود خداوند است(راز بزرگ، اوشو، روان کهریز، باغ نو، 1382، ص10).
2- گاهی جستجوی خداوند را کاری بیهوده می داند و در پاسخ این خواسته که برای تقرب به خداوند و یافتن او چه باید کرد؟ می‌گوید: چنین سخنانی هیچ معنا و مفهومی ندارد و جستجوی خدا امری بیهوده است.
مردم به نزد من می‌آیند و می‌گویند ما آرزوی جستجوی خداوند را داریم. من به آنها می‌گویم در این باره با من صحبت نکنید این مقوله را به بحث نکشید هر گونه صحبتی درباره جستجوی خدا بی‌فایده است. هیچ معنا و مفهومی در آنچه می‌گویند نیست.(راز بزرگ اوشو، ص135)
3- گاهی نیز خدا را بهانه و ابزاری برای ابراز احساسات نسبت به کل می‌داند و هیچ حقیقتی برای آن قائل نیست. «کلمه خدا فقط یک بهانه است ابزاری است برای ابراز احساسات ما به کل. در واقع کل هستی خداست. کل، الهی است و وقتی شما لبریز احساس الوهیت شوید با کل هستی یکی خواهید شد. راه حل مشکل شما رسیدن به آن وحدت است…هرگاه انسان به نقطه‌ای برسد که خودش را کاملا خارج از ذهن ببیند آن وقت انسان خدا شده است.»
4- گاهی نیز عینیت و واقعیت داشتن خدا را و وجود شخصی داشتن او را انکار کرده و خدا را صرفا یک ذهنیت معرفی میکند و می‌گوید: … ‌ خدای من حتی یک شخص نیست، بلکه یک حضور است… خدای من چیزی عینی، آنجا، نیست. خدای من همان ذهنیت است، اینجا.(کودک نوین، مرجان فرجی، فردوس، ص64)
گاهی نیز میگوید: خداوند یک شخص نیست، بلکه تنها تجربه ای است که تمام هستی را به پدیده ای زنده مبدل می‌سازد؛ تنهایی او مطرح نیست، او با زندگی می‌تپد، با زندگی که دارای ضربان است. لحظه ای که دریابی که دل هستی می‌تپد خداوند را کشف کرده ای.(شورشی، عبدالعلی براتی، نسیم دانش، ص200)
اکنکار:
یکی از عرفانهای نوظهور است که هرچند هدف اصلی تمرینات معنوی خود را خداشناسی میداند و همواره تاکید میکند که هیچ چیز نباید یک سالک اک را از این هدف بازدارد(حکمت اک، ص6) اما خدای مورد نظر آن با خدای ادیان الهی فقط در لفظ مشترک بوده و در معنا متفاوت اند. اینان تاکید می‌کنند که خدایی که در ادیان الهی و حتی برخی از ادیان هندی مبلغ آن هستند، اساسا وجود ندارد.
پال توئیچل از زبان ربازار تارز رهبر معنوی خود می‌گوید:
یک چنین خدایی که مسیحیان، یهودیان، جانیست ها بودایی‌ها، تائوئیست‌ها، و ده‌ها دین و مذهب دیگر در جهان زمینی و حتی تا چهارمین بخش اعظم هستی که جهان‌های خدایی را تشکیل می‌دهد تصور می‌کنند وجود ندارد… هیچ کس در سراسر این جهان‌ها نمی‌داند که مقام حقیقت چیست. هیچ کس درکی از‌ آن ندارد و از آنجا که همه نیاز دارند اتکا به موضع قدرتی داشته باشند هر طبقه‌ای برای خود خدایی وضع کرده است که از متخیله ساکنین آنها سر هم بندی شده  و طی اعصار در مقام پروردگار پذیرفته شده است

 

موضوعات: عرفان های نوظهور  لینک ثابت



[سه شنبه 1391-01-29] [ 10:07:37 ق.ظ ]





  مهم ترین فرقه های جدید فعال در ایران   ...

کشور ما امروزه با هجوم برنامه ریزی شده معنویت های وارداتی از سوی دشمنان اسلام مواجه شده است.کتاب های مربوط به عرفانها و معنویتها  به زبان فارسی در قالب های زیبا و جذاب ترجمه شده  و در اختیار جوان‌های ما قرار می‌گیرد.
برخی از این گروه‌ها اقدام به تشکیل موسسات آموزشی و فرهنگی و تبلیغی کرده و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی از قبیل اینترنت و شبکه های ماهواره ای به تبلیغ مرام و مسلک خود می‌پردازند.
در یک تقسیم بندی کلی می‌توان فرقه های معنوی و عرفانی فعال در ایران را به سه دسته تقسیم کرد:
1- عرفان‌هایی که مدعی دین جدیدی هستند: سای بابا، رام الله، اوشو، اکنکار.
2- عرفان‌های غیر دینی: عرفان ساحری یا عرفان جادو، عرفان پائلوکوئیلو، فالون دافا، مدیتیشن متعالی 
3- عرفان‌هایی که منشأ دینی دارند(اسلامی، مسیحی، یهودی ): صوفیه، شاهدان یهود، که زیرشاخه مسیحیت‌اند، قبالا یا کابالا
1. سای بابا
بنیانگذار آن شخصی به نام «باگوان شری ساتیا سای بابا» یا «سوآمی ساتیا سای بابا»
در سال 1926 میلادی در یکی از ایالت های هند به دنیا آمد.
در سن 14 سالگی مدعی شد از سوی خداوند برای هدایت همه آدمیان برگزیده شده است.
وی دین خود را حاکم بر همه ادیان و ناظر به همه آنها دانست. در عین حال مدعی شد اعتقاد به پیام او با گرایش به ادیان رایج منافاتی ندارد. به همین دلیل می‌گفت:
«من روحانی هیچ یک از ادیان نیستم برای تبلیغ هیچ دینی نیز نیامده‌ام من آمده ام که هندو هندوی بهتری مسلمان مسلمان بهتری و مسیحی مسیحی بهتری باشد».
وی معجزه خود را صرفا ایجاد تحول در درون انسانها دانست و اصول دعوت خود را بر پایه پنج ارزش انسانی «حقیقت»، «پرهیزکاری»، «صلح و آرامش»، «عشق» و «پرهیز از خشونت» بنا نهاده است.
وی عصاره همه ادیان را دعوت به سوی همین پنج حقیقت می‌داند.
سای بابا به پیروان خود تاکید می کند که مراقبه های روزانه داشته باشند و نام های خداوند را به طور روزانه بخوانند. دست کم هر ماه یک بار در مراسم نیایش شرکت نمایند. همراه با خانواده خود به عبادت و نیایش بپردازند. با دیگران به نرمی رفتار نمایند و از بدگویی نسبت به مردمان بپرهیزند. خواسته ها و امیال  خود را محدود کرده و در عوض در اندیشه خدمت به همنوعان خود باشند. به پیروان خود توصیه می‌کند از گناهان فیزیکی ، زبانی، و ذهنی پرهیز کنند. گناهان فیزیکی عبارتند از آسیب رساندن به خود و دیگران دزدی و تمایلات نفسانی. گناهان زبانی نیز عبارتند از کلام نادرست، ظالمانه و دروغ و گناهان ذهنی نیز عبارتند از طمع و حسد و انکار خداوند.
سای بابا برای دعوت خود معبد بزرگی به نام پراشانتی نیلایام به معنای آشیانه صلح برین تاسیس کرده است. در معبد او به مناسبت اعیاد همه ادیان مراسم برگزار می‌شود. در اعیادی چون کریسمس، عید فطر، عید نوروز، سال نوی چینیان و اعیاد هندوها مراسمی به همین مناسبت ها در معبد او برگزار می‌گردد.
چنین پیشگویی کرده است که در سن 96 سالگی این جسم خود را ترک خواهد کرد و هشت سال بعد روح او در جسمی دیگر در شهر میسور به بدن فردی دیگر منتقل خواهد شد.
کتابهایی که در مورد سای بابا و یا از خود وی به فارسی ترجمه شده است(درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفان‌های کاذب/ شریفی)
1- تعالیم معنوی/ ترجمه رویا مصباحی مقدم       2- زندگی من پیام من/ پروین بیات
3- افکار الهی برای 365 روز سال/ بیات             4- درخت ارزشها را آبیاری کنیم/بیات
5- یوگای عاشقانه/ آزاده مصباحی

2. رام الله
کلمه رام الله مرکب از دو اسم رام و الله است. الله نام خدای متعال در اسلام است. رام نام خدای آیین ویشنو یکی از سه آیین بزرگ هندوستان است.
پیام این نام گذاری این است که الله همان رام و رام همان الله است.
این آیین در قرن پانزدهم میلادی و توسط شخصی به نام شیخ کبیر در هندوستان پایه گذاری شد.
شیوه تبلیغ رام الله در ایران شبیه گولدکوئیست است هر فردی برای آنکه بتواند در حلقه رام الله باقی بماند باید هفته ای یک نفر جدید را به رام الله دعوت کند و الا از دایره پیروان رام الله خارج خواهد شد
این آیین با نام‌هایی از قبیل جریان هدایت الهیهنر زندگی متعال و تعلیمات حق به تبلیغ و ترویج افکار خود می‌پردازد.
تا کنون فقط یک کتاب از این آیین به زبان فارسی وجود دارد با نام جریان هدایت الهی که توسط پیمان الهی از مجموعه تعالیم ا.م. رام الله رهبر این فرقه در ایران تدوین شده است.
3. اوشو
اوشو در سال 1931 م در روستای کوچک کوچ وادا در ایالت مادیا پرادش کشور هند به دنیا آمد و در سال 1990 م در 59 سالگی از دنیا رفت.
نام های اوشو: نام زمان کودکی او راجا بود. بعدها به راجنیش تغییر نام داد. سپس در سال 1960 م به آچاریا راجنیش شناخته می‌شد. از سپتامبر 1971 با عنوان باگوان شری راجنیش شناخته می‌شد. نهایتا از سپتامبر 1989 رسما عنوان اوشو را برای خود برگزید.
علت نام گذاری خود به اوشو: برخی گفته اند: اوشو از لغت «oceanic » به معنای «حل شده در اقیانوس» است. می خواسته چنین القا کند که چنین تجربه ای را کسب کرده است. برخی دیگر گفته اند در فرهنگ قدیمی شرق به معنای شخص متبرک و ملکوتی کسی که آسمان بر او گل می‌باراند می‌باشد.
کتاب های منتشر شده از اوشو تا کنون به بیش از 33 زبان مختلف ترجمه شده است. او خودش هیچ کتابی ننوشت. همه کتابهای او که بیش از 650 کتاب است در حقیقت نسخه برداری از سخنرانی های اوست. حدود 7000 سخنرانی او بر روی نوار کاست و 1700 سخنرانی او بر روی نوار ویدئو ضبط شده است.
کتاب های او تحت عنوان غیر افسانه ای در سال 1988م در ایتالیا، ژاپن و کره عنوان پرفروش ترین را کسب کرده‌اند. از سال 1976 تا 1989 تعداد هفتاد و هشت جلد از کتاب های او در آمریکا چاپ شده اند. تا کنون بیش از 85 کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است.
در سال 1981 به آمریکا مهاجرت کرد (برای معالجه) اما با اصرار مریدانش در آنجا اقامت گزید. مریدانش در نقطه ای دور افتاده در ایالت اوریگان زمین هایی را خریداری کردند و طی مدت 4 ماه شهری به نام راجنیش پورام بنا نهادند. برخی می‌گویند دولت آمریکا از محبوبیت اوشو احساس خطر کرد و او را به جرم نقض قانون مهاجرت در سال 1986 اخراج کرد. برخی دیگر گفته اند به دلیل فسادهای اخلاقی و جنسی بی حد و حصر اوشو و مریدانش اخراج شد. هرچند بعید نیست که همه اینها شگردهای تبلیغاتی غربیان باشد که به منظور جلب توجه مردم به ویژه مردم کشورهای شرقی به اوشو و تعالیم او صورت گرفته باشد. چرا که تعالیم اوشو در بسیاری از موارد کاملا متاثر از فرهنگ  و تمدن غرب و لیبرالیسم است. و تنها تفاوت آن با فرهنگ غرب این است که اوشو همه بی بندوباری‌ها و هرزگی‌های جنسی را به انگیزه معنویت و عرفان ترویج می‌دهد. سرانجام در سال 1990 به طرز مشکوکی از دنیا رفت و برخی گفته اند در اثر ابتلا به بیماری ایدز از دنیا رفت.
4. اکنکار
رهبر و بنیانگذار آن «پال توئیچل» اهل شهر کنتاکی آمریکا است. برخی او را متولد 1908 برخی 1912 برخی 1922 و امثال آن می‌دانند. در جنگ جهانی دوم در نیروی دریایی آمریکا مشغول فعالیت بود. برای آشنایی با روح شناسی و مسائل مربوط به آن به هندوستان سفر کرد و از تعالیم شخصی به نام استاد سودارسینگ استفاده کرد. بعدها مدعی شد سودارسینگ نهصدو هفتادمین استاد حکمت باستانی اک است و قبل از او 969 استاد بزرگ اک در طول تاریخ بوده اند. سودارسینگ نیز ایشان را برای ادامه سلوکش به شخصی افسانه ای به نام «ربازارتارز» معرفی کرد. بر اساس نقل توئیچل ایشان حدود 500 و اندی سال دارد و هنوز هم زنده است. پس از ملاقات ادعایی‌اش با ربازارتارز بود که به موطن اصلی خود آمریکا بازگشت و در سال 1965 در ایالات متحده ادعا کرد که شیوه‌ای معنوی و آیینی دینی با نام اکنکار کشف کرده است. و با نام معنوی پدر زاسک مشغول تبلیغ مکتب خود شد.
وی اکنکار را به دانش باستانی سفر روح تعریف کرد. و مدعی شد که اکنکار کوتاه‌ترین راه و در نتیجه صراط مستقیم رسیدن به حقیقت است.
وی از همان سال کارگاه‌های آموزشی سفر روح را در کالیفرنیا برگزار کرد. در سال 1970 موسسه ای غیر انتفاعی با عنوان اکنکار تاسیس نمود. در سال 1971 از دنیا رفت.
60 کتاب از او به چاپ رسیده است. حدود 20 کتاب او به فارسی ترجمه شده است.
وی مدعی شد که من رهبر معنوی جهان هستم و قبل از من 970 استاد دیگر وجود داشته که همواره مردم را به سوی اک( یعنی روح الهی، جریان مسموع حیات، جوهره خداوند که خلقت و محافظت از تمامی حیات را بر عهده دارد) راهنمایی می‌کردند.
نام شخصیت‌هایی همچون مولوی حافظ شمس تبریزی عطار نیشابوری فردوسی و … را در زمره استادان اک به شمار می‌آورد.
بعد از وی داروین گراس جانشین او شد. (ادعای همسر توئیچل به خوابی درباره او)
از سال 1981 شخصی به نام هارولد کلمپ رهبری را بر عهده گرفت.
هارولد چهار سال در نیروی هوایی ایالات متحده خدمت کرده بود. در سال 1969 به توئیچل پیوست و تحت تعلیمات او قرار گرفت
هارولد تاریخچه تجربیات خود را در کتاب‌های «نسیم تحول»، «روح نوردان سرزمین‌های دور» و «کودک در سرزمین وحش» نوشته است.
بیش از 20 عنوان کتاب در مورد اکنکار نوشته است.
هرساله در نقاط مختلف جهان سمینارهای اک برگزار می‌شود که هارولد کلمپ در آنها سخنرانی می‌کند.
همایش سراسری و اصلی این مکتب هر ساله در روز 22 اکتبر که سالروز تولد پال توئیچل است در مرکز اصلی این مکتب در آمریکا برگزار می‌شود.
اکیست ها ابتدای سال معنوی خود را همین تاریخ می‌دانند.
کتابهایی که از این مکتب به فارسی ترجمه شده است:
5. عرفان سرخپوستی
یکی از مشهورترین و مهم‌ترین انواع عرفان سرخپوستی عرفان ساحری است. (یکی دیگر آیین تولتک است).
مشهورترین مدافع این نوع عرفان که به یک معنا می‌توان او را بنیانگذار آن نیز دانست کارلوس کاستاندا است.
این عرفان را عرفان عقاب (قدرتی که سرنوشت موجودات زنده را رقم می‌زند)هم می‌گویند.
کاستاندا این عرفان را عرفان ساحری یا جادوگری می‌نامد. شاید به خاطر بیگانگی‌اش نسبت به فرهنگ مدرنیته و تمدن جدید باشد.
کاستاندا ظاهرا در سال 1931 به دنیا آمد و در سال 1998 از دنیا رفت. ابتدا در رشته مجسمه سازی و نقاشی تحصیل کرد بعد از مهاجرت به آمریکا و از سال 1951 در رشته مردم شناسی ادامه تحصیل داد. برای تحقیق درباره موضوع پایان‌نامه خود درباره گیاهان طبی و روان‌گردان سرخپوستی در سال 1960 به مکزیک رفت. در ایستگاه اتوبوس در آریزونا با پیرمردی به نام دون خوان که ظاهرا متخصص گیاهان دارویی بود آشنا شد. دون خوان او را با دنیای سیروسلوک آشنا کرد.
برخی اسناد نشان می‌دهد که متولد پرو بوده اما خود وی اظهار می‌دارد اهل برزیل است.
کاستاندا در سال 1968 نخستین کتاب خود را با عنوان آموزش‌های دون خوان به چاپ رساند.
کتاب های کاستاندا به 17 زبان دنیا ترجمه شده است. در دهه 60 بسیاری از کتابهای او به زبان فارسی ترجمه شده است.
خبر مرگ او در روزنامه همشهری منتشر شد و روزنامه جامعه در 30 خرداد 1377 به عنوان «مرگ مرموز شاگرد دون خوان» به آن پرداخت.
مهم‌ترین کتاب های ترجمه شده به فارسی او:
6. پائلو کوئلیو

• پائولو در 27 اوت سال 1947 م در ریودوژانیرو  پایتخت سابق کشور برزیل (در آمریکای جنوبی)در یک خانواده متوسط به دنیا آمد. پدرش مهندس و مادرش زنی متدین و خانه دار بود. او نخستین جایزه ادبی خود را در مسابقه شعر مدرسه دریافت کرد. در سنین نوجوانی و جوانی احساسات ضد مذهبی شدیدی داشت. از 17 سالگی به بعد سه بار در بیمارستان روانی بستری بوده است. بعدها این خاطرات را دست‌مایه کتابی به نام «ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد» قرار داد. مدت های مدیدی از داروهای اعصاب و روان استفاده می‌کرده. سپس به استفاده از مواد مخدر، توهم‌زا، سحر و جادو، و استفاده فراوان از مشروبات الکلی روی آورده است. او می‌گوید: ابتدا کوکائین سپس مواد روان گردان بعدا پیوت، مسکالین، ماری جوانا و خلاصه هر نوع مواد مخدری بود آزمودم و در آنها زیاده روی کردم اما هم اکنون بسیاری از آنها را ترک کرده ام ولی ترک اعتیاد بسیار سخت و دشوار است(خوان آریاس، زندگی من، خجسته کیهان، ص105).
• وی در سال 1973 با هدف دفاع از آزادی های فردی عضو سازمانی که مخالف سرمایه داری بود شد و در یک مجموعه تئاترهای ضداخلاقی و مستهجن نقش ایفا کرد. به کمک یکی از دوستانش به نام «رائول سیکاس» مجموعه داستانهای کمدی سکسی به نام «کرینگ‌ها» را منتشر کرد. این مجموعه آنقدر مستهجن بود که حکومت وقت برزیل آن را مضر دانسته و آنها را زندانی کرد. چندین بار اقدام به خودکشی کرد. و به خاطر سابقه بستری شدن در بیمارستان روانی آزاد شد.
• چندین ازدواج ناموفق داشته است. تا در سال 1979 با یک دوست قدیمی ملاقات کرد و این ملاقات منجر به ازدواج آنها شد.
• در یکی از مسافرتهای خود به اروپا ادعا کرد که در آلمان با هاتفی غیبی و مردی فراواقعی آشنا شده است. آن مرد چندین بار بر او ظاهر شده و از او خواسته است که مجددا به آیین کاتولیک ایمان بیاورد. این مرد از کوئیلو می‌خواهد تا جاده‌ای که به سوی سانتیاگو ختم می‌شود را بپیماید. این جاده که میان اسپانیا و فرانسه کشیده شده یک جاده خاص مذهبی است که زائران مذهبی بسیاری این مسافت را طی می‌کنند. در سال 1987 یک سال پس از انجام این فریضه در سن 39 سالگی دینی کوئلیو اولین اثر خود (زائر کوم پوستل) را در آن باره خلق کرد.
• تعاملات سیاسی فراوانی با سران کشورهای دنیا به ویژه آمریکا و اروپا دارد. در سال 1999 از کشور اسرائیل دیدن کرد. کتاب های او در این کشور فروش فوق العاده‌ای داشت.
• در سال 2000 در اجلاس سالانه جهانی سازی داوس (سوئیس) سخنران مدعو بود. در این اجلاس تنها شخصیت های عالیرتبه کشورهای قدرتمن سیاسی و اقتصادی حضور می‌یابند. وی در این نشست پیرامون آثار خود و نوع عرفانی که القا می‌کند سخنرانی کرد. در آن نشست شیمون پرز از او قدردانی می‌کند و می‌گوید معنویتی که شما مبلغ آن هستید در خاورمیانه برای ما بسیار مفید است و ما بدین شیوه می‌توانیم صلح و آرامش را در کشور خود حکمفرما کنیم.
• در مسابقات جام جهانی 2006 مهمان افتخاری فیفا در کشور آلمان بود.
• در سال 2000 یعنی خردادماه سال 1379 توسط موسسه گفتگوی تمدنها به ایران دعوت شد. او خود را اولین نویسنده غیر مسلمانی می‌نامد که پس از انقلاب اسلامی به طور رسمی از ایران دیدار کرده است. می‌گوید: هنگامی که هواپیمای من در ساعت 2 بامداد در تهران به زمین نشست بیش از حد شگفت زده شدم. بیش از 100 خواننده منتظر من بودند. در آن هنگام نیمه شب به فرودگاه آمده بودند فقط برای دیدن من. هرگز چنین چیزی را تجربه نکرده بودم. به شدت تکان خوردم. این یک نشانه بود، می‌خواستد به من خوش‌آمد بگویند، می‌خواستند مرا در اندیشه خود سهیم کنند. بسیار باز بودند، آغوش آنها به سوی تازگی گشوده بود.(ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، ص11)  
به رغم اینکه در ایران قانون کپی رایت وجود ندارد وی موفق می‌شود حق التالیف آثار چاپ شده خود را در ایران دریافت کند. و به طور مستمر آن را دریافت کند.
می‌گوید هدایای زیادی در ایران دریافت کرده است. می‌گوید: ایرانیان بهتر از مردم سایر کشورها توانسته اند با آثار من ارتباط برقرار کنند. او مدعی شد که در ایران احساس غربت نمی‌کرده است و با مردمی آشنا شده که سالیان طولانی آنها را می‌شناخته است.
• کتابهای او تا به حال در بیش از 140 کشور منتشر و به 56 زبان دنیا ترجمه شده است. در سال 1998 دومین نویسنده ای بود که آثارش بیشترین فروش را در جهان داشت. تا به امروز بیش از 52 میلیون نسخه از کتابهای او به فروش رفته است.
کتابهای او به زبان فارسی را نشر کاروان منتشر کرده است. کتاب کیمیاگر او در سال 1376 جزء پرفروش‌ترین کتابهای سال جمهوری اسلامی ایران بوده است.

 

 

موضوعات: فراماسونری, عرفان های نوظهور  لینک ثابت



[یکشنبه 1391-01-27] [ 10:43:31 ق.ظ ]





  عرفان دینی و سکولار   ...


در یک تقسیم بندی کلی: 
1- عرفان دینی: یعنی عرفان برآمده از ادیان الهی. عرفانی که نه تنها هدف نهایی خود را وصول به خدا یا قرب الهی می‌داند بلکه معتقد است ابزار وصول به این هدف نیز باید برآمده از دین و یا مطابق با آموزه‌های دینی باشد و یا دست‌کم مخالف با آموزه‌های دینی نباشد.
2- عرفان سکولار: هر نوع عرفانی که به آموزه‌های دینی بی‌اعتنا باشد و غایت و هدف سلوک را در جایی غیر از خدا جستجو نماید و انسان را محدود به زندگی دنیایی کند عرفان سکولار می‌گوییم.

عرفان حقیقی و کاذب
همه عرفانهای دینی را لزوما نمیتوان عرفان حقیقی نامید زیرا ممکن است با تحریف و جعل تصویری غیر واقعی از خداوند ارائه دهد. در چنین دینی اگرچه هدف عارف وصول به خداست اما خدایی که در آن دین مطرح است خدایی غیر حقیقی و غیر واقعی است بنابراین عرفان برآمده از آن دین نیز عرفانی غیرحقیقی خواهد بود. به عنوان مثال عرفان کابالا که عرفانی یهودی است. یا عرفانهای برآمده از مسیحیت. چراکه دیانت مسیحیت و یهود تحریفی و جعلی است.
عرفان حقیقی: عرفان برآمده از دینی حقیقی و واقعی است. و نیز در آموزه‌های سیر و سلوکی نیز کاملا تابع شریعت و دین حقیقی است. و تنها راه وصول به معشوق و منبع حقیقی هستی را جلب رضایت او و عمل به دستورات او می‌داند.
بنابراین عرفان حقیقی عبارت است از عرفانی که هم غایت آن و هم روش وصول به آن غایت برآمده از دین حقیقی و واقعی و معصوم باشد.
هرنوع عرفانی غیر از این باشد در زمره عرفانهای کاذب و دروغین خواهد بود.

موضوعات: فراماسونری, عرفان های نوظهور  لینک ثابت



 [ 10:08:48 ق.ظ ]





  معناشناسی معنویت   ...

معنویت
اصطلاحی که در دهه‌های اخیر رواج پیدا کرده اصطلاح معنویت است.
«معنويت» در لغت مصدري جَعلي، و از واژه «معنوي» ساخته شده است. معنوي نيز با افزودن ياي نسبت به آن، از واژه معني كه خود مصدر ميمي بوده و مفاد آن مقصود و مراد است، مشتق گرديده است. بنابراين، معنوي يعني منسوب به معني و در مقابل لفظي است. اين كلمه در معاني ديگري از جمله: «حقيقي، راست، اصلي، ذاتي، مطلق، باطني، و روحاني» نيز به كار مي‏رود.
 مترادف با واژه «معنويت» در زبان انگليسي واژهspirituality استعمال مي‏شود. اين واژه خود از اسم «spiritus » كلمه‏اي لاتين به معناي «نَفس و دَمْ» اخذ شده است. spiritus نيز از «spirare به معناي دميدن يا نفس كشيدن گرفته شده است. در ترجمه‏هاي لاتين انجيل عهد جديد «spiritualis» يا شخص معنوي به كسي گفته مي‏شود كه زندگي او را روح‏القدس يا روح خدا نظم مي‏بخشد و يا بر آن تأثير مي‏گذارد. واژه انتزاعي «spiritualitas» كه همان «spirituality» يا معنويت مي‏باشد، حداقل در اوايل قرن پنجم، به همين معناي مأخوذ از انجيل به كار رفته است.
معنویت در اصطلاح
«معنویت دمیدن روح درزندگی فرد است…. قابلیت و گرایشی است که برای هر فرد فطری و منحصر به فرد می‌باشد. این گرایش معنوی افراد را بسوی معرفت، عشق، معنا، آرامش، تعالی، پیوند، شفقت، خوبی و یکپارچگی سوق می‌دهد.
 برخی از نویسندگان، هـزاره سـوم مـیـلادى یعنی قرن 21را عـصـر ((ایـمان و معنویت )) نیز خوانده اند: نویسنده فرانسوی به نام آندره مالرو که مدتی وزیر فرهنگ آن کشور بوده می‌نویسد: قرن 21 میلادی یا اصلا وجود نخواهد داشت و یا قرن معنویت خواهد بود.(عصر امام خمینی، میر احمد رضا حاجتی، بوستان کتاب، چاپ دهم،ص84)
در واژه‌نامه ها و فرهنگ نامه ها یا دایرة المعارف‌ها تعریف جامع و دقیق از این اصطلاح ارائه نداده اند. اما به طور قطع با توجه به مبانی سکولاریستی و اومانیستی غربیان به دنبال پاسخ گویی به نیازهای معنوی انسان جدید هستند.
به همین دلیل معنویتی که در غرب در حال شکل گیری است عموما از نوع معنویت های سکولار و متناسب با جهان‌بینی و ایدئولوژی لیبرالیستی است.
معنویت گراهای جدید حتی لازمه معنویت را اعتقاد به خدا نمی دانند چه رسد به دین. لذا می‌بینیم که شیطان پرستی و جن‌گیری هم در زمره آیین های معنوی شمرده می‌شوند.
بر همین اساس برخی از نویسندگان داخلی نیز چنین ادعا کرده‌اند:
«زندگی معنوی لزوما به معنای تعلق به یکی از ادیان نهادینه و تاریخی نیست بلکه به معنای داشتن نگرشی به عالم و آدم است که به انسان آرامش، شادی و امید بدهد».(راهی به رهایی، مصطفی ملکیان،1380، ص376)    
 در این تعریف میان معنویت و دیانت تلازمی نیست. نیاز بشر جدید به این نوع از معنویت ناشی از مشکلات روحی رنج‌ها، و اضطرابهای روانی شدید است. و علم وعقل جدید نیز نمیتواند این مشکلات را برطرف نماید. لذا در جستجوی چیزی است که برای او شادی نشاط آرامش و امید به زندگی را پدید بیاورد. چنین معنویتی نه مستلزم باور به خداست و نه مستلزم تن دادن به پیام پیام‌آوران است و نه محتاج وجود دنیایی دیگر ورای این دنیای مادی.
معنویت دراسلام:
به طور خلاصه میتوان گفت: معنويت مجموعه‏اي ازحالت‏هاراشامل مي‏شودكه درچارچ وبه برنامه دين اسلام درارتباط باخدابه صورت‏هاي مختلف برروان انسان عارض مي‏شود.

موضوعات: فراماسونری, عرفان های نوظهور  لینک ثابت



 [ 10:05:38 ق.ظ ]





  معناشناسی عرفان   ...

معناشناسی عرفان
معنای لغوی عرفان و معرفت: به معنای شناختن است.
اما معنای اصطلاحی آنان متفاوت است:
معرفت: هر نوع شناختی را شامل می‌شود.
عرفان: شناخت ویژه‌ای است که از راه شهود درونی  و دریافت باطنی حاصل می‌شود.
پس عرفان: عبارت است از شناخت شهودی و باطنی خدای متعال، اسماء و صفات و افعال او.
فرقش با شناخت عقلی: این است که شناخت عرفانی از سنخ مفاهیم و الفاظ و صورت های ذهنی نیست؛ بلکه از سنخ یافتن و دریافتن است.
عرفان دو نوع است: 1- عرفان عملی: پیمودن مراحل و منازل برای رسیدن به شهود خداوند و اسماء وصفات و افعال او( با انجام دادن تمرین‌ها و ریاضت‌ها و سیر و سلوک)- مشهورترین کتاب در این زمینه منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری است(396-481)- در عرفان عملی مقولاتی چون عشق، فنا و شهود مطرح است.(مبانی و اصول عرفان نظری/ یزدانپناه)- در شریعت نیز بر گشوده بودن این راه تاکید می‌شود: وَالَّذِينَجَاهَدُواْفِينَالَنهَْدِيَنهَُّمْسُبُلَنَاوَإِنَّاللَّهَلَمَعَالْمُحْسِنِين(عنکبوت:69)- وَمَنيَتَّقِاللَّهَيجَْعَللَّهُمخَْرَجًا وَيَرْزُقْهُمِنْحَيْثُلَايحَْتَسِبُوَمَنيَتَوَكلَ‏ْعَلىَاللَّهِفَهُوَحَسْبُه(طلاق:2-3)- در روایات نیز اشاره به این مطلب شده است: قَالَرَسُولُاللَّهِصمَاأَخْلَصَعَبْدٌلِلَّهِعَزَّوَجَلَّأَرْبَعِينَصَبَاحاًإِلَّاجَرَتْيَنَابِيعُالْحِكْمَةِمِنْقَلْبِهِعَلَىلِسَانِه‏(بحارالأنوارج : 67 ص : 242- عيون‏أخبارالرضا(ع) ج : 2 ص : 69)
نکته:
• عرفان عملی: مسیر عملی سیروسلوک است.
• علم عرفان عملی: قواعد و دستوراتی که آن اعمال و معاملات طبق آن صورت می‌پذیرد. یعنی قواعد و دستورات به صورت گزاره در می‌آیند.
2- عرفان نظری: ریختن علم حضوری و شهود باطنی در قالب الفاظ و مفاهیم ذهنی. به بیانی بهتر و کامل تر: تعبیرهایی که از حقایق مشهود در آن مقام داده می‌شود عرفان نظری است.

موضوعات: فراماسونری, عرفان های نوظهور  لینک ثابت



 [ 09:59:58 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما